تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس

بازار میتواند بیشتر از چیزی که تصور کنید، غیرمنطقی باشد.
تحلیل فاندامنتال ( تحلیل بنیادی )
همانطور که در گذشته اشاره شد بررسی , تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی از نقطه نظرهای گوناگون مورد کنکاش قرار می گیرد . از دو روش عمده برای بررسی و تحلیل بازارهای کارا استفاده می شود :
۱ – تحلیل تکنیکال یا نموداری
۲ – تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
در طول دروس گذشته تا حدود زیادی در مورد مقدمات تحلیل تکنیکی صحبت شد . در طول این درس و درس آینده به مبانی دانش فاندامنتال یا بنیادی می پردازیم .
با بررسی بازار تبادلات ارزی از دیدگاه فاندامنتال در واقع عوامل موثر بر عرضه و تقاضای ارزهای مختلف در نظر گرفته می شود تا روند صعودی یا نزولی نرخ برابری جفت ارزی مورد بررسی و پیش بینی قرار بگیرد .
بنابراین بطور ساده دانش فاندامنتال به بررسی عوامل تاثیرگذار بر عرضه و تقاضا می پردازد . این عوامل بطور کلی به چهار بخش عوامل اقتصادی , سیاسی , اجتماعی و بحران ها تقسیم بندی می شود .
هر کدام از این عوامل در جایگاه خود بر روی روند عرضه و تقاضای یک ارز و در نتیجه نرخ برابری آن ارز در مقابل سایر ارزها اثر گذار است . عامل ها تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا گوناگون و گاه متغیر میباشند و همین مسئله نظارت فاندامنتال را پیچیده و اختلال نموده است . با این حال چک فاندامنتال مشاهده کرد و نگاه گسترده تری برای بررسی به داد و ستد گر بازار ارز میدهد .
در منزلت قیاس می توان ذکر کرد در حالتی که در بازار سهام داده های بنیادی موسسه ها برای بررسی ارزش سهام آن کمپانی مورد دقت قرار میگیرد در بازار ارز داده های اقتصادی یک مرزو بوم برای بررسی قیمت پول محلی که حکم به عبارتی بها سهام را دارااست مورد بررسی قرار میگیرد . درپی به مباحث و نظریه های اصلی تاثیر گذار بر روی برابری نرخ ارزها میپردازیم .
تراز پرداخت ها BOP
تراز پرداختها در واقع صورت مالی کلیه مبادلات یک کشور با سایر کشورهای جهان می باشد . اگر تراز پرداخت های کشوری مثبت باشد گرایش به تقویت ارز محلی به وجود می آید و اگر تراز پرداخت های کشوری منفی باشد گرایش به تضعیف ارز محلی به وجود می آید . در واقع بر اساس تئوری تراز پرداخت ها نرخ ارز باید در سطح تعادل باشد . این سطح جایگاهی است که تراز حساب سرازیر یک مملکت استوار و با ثبات باشد .
سطح پرداخت ها از سه بخش درست شده شدهاست :
سطح اکانت جاری= صادرات محصول – واردات جنس
مرحله اکانت جاری= ( صادرات مال + صادرات سرویس ها ) – ( واردات جنس + واردات سرویس ها )
سطح سرمایه = سپرده گذاری در آن سوی مرز – سپرده گذاری در درون مملکت
این سه بخش در واقع بدین قضیه اشاره داراهستند که هر چه ورود سرمایه بابت صادرات جنس و سرویس ها یا این که بابت سپرده گذاری بیگانگان در درون مرزهای یک سرزمین بیشتر از خروج سرمایه تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس از مرزهای آن مملکت باشد به دلیل تقاضای بیشتر برای ارز محلی نسبت به عرضه بیشتر ارز محلی تقویت ارز محلی به وجود میآید .
این تئوری معمولا در زمان های بلند بازه میتواند خوی ارزها را برعلیه یکدیگر توجیه نماید ولی در عصر های کوتاه برهه زمانی چندان با صرفه نیست . در عین اکنون امروزه بخش سوم این تئوری که به مرحله سرمایه اشاره داراست بابت سهل و آسان شدن سپرده گذاری فرنگی و سرمایه پذیری فرنگی اهمیت بیشتری بر روی نرخ ارز کشورهای صنعتی پیدا نموده است .
مدل بازار دارایی
بر اساس این مدل ورود و خروج سرمایه به کشور بر اساس جذابیت سرمایه گذاری در بازار دارایی یک کشور به مانند بازار سهام با اوراق قرضه تعریف می شود . در واقع مطابق با این نظریه هر چه بازار سهام و اوراق قرضه یک کشور سود آوری و بهره بالاتری را برای سرمایه گذار داشته باشد .
به دلیل جذب سرمایه خارجی و تبدیل به پول محلی , ارزش پول محلی نسبت به سایر ارزهای بین المللی افزایش پیدا می کند و اگر بازارهای سهام یا اوراق قرضه کشوری نزولی یا با بازدهی اندک باشند تقاضای چندانی برای نرخ ارز آن کشور وجود ندارد و در نتیجه تضعیف آن ارز مقابل سایر ارزها را تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس می توان انتظار داشت .
تفاوت نرخ های بهره واقعی
این نظریه به این موضوع اشاره دارد که نرخ بهره واقعی هر کشوری که بالاتر باشد تقاضا برای ارز محلی آن کشور بیشتر خواهد شد. زمانی که نرخ بهره واقعی کشوری بیشتر باشد این موضوع منجر به جذب سرمایه خارجی بیشتری به آن کشور می شود و به دلیل اینکه سرمایه خارجی تبدیل به ارز محلی می شود و سپس سپرده گذاری یا سرمایه گذاری می شود تقاضا برای ارز محلی افزایش پیدا می کند و نرخ برابری ارز محلی مثبت خواهد شد .
به همین ترتیب نرخ بهره واقعی کشوری اگر کاسته شود یا در سطوح پایین تری باشد به دلیل عدم جذابیت برای سرمایه گذاری یا ورود سرمایه به آن کشور و در عین حال وام گرفتن خارجیان و خروج سرمایه از آن کشور , عرضه برای پول محلی بوجود می آید و ارزش آن ارز کاسته می شود .
معاملات انتقالی معاملات انتقالی یا کری ترید Carry Trade به سبکی از معاملات گفته می شود که سوداگران و سرمایه گذاران بین المللی تمایل دارند ارزی را که نرخ بهره پایینی دارد را عرضه کنند یا به فروش برسانند و ارزی را که نرخ فایده بالاتری دارااست را تقاضا یا این که خرید نمایند .
عامل با اهمیت چنین جریانی برای ارزهای کلیدی بهاین مورد بر می گردد که وقتی کشوری نرخ بهره پایینی دارد تقاضا برای وام و جذب سرمایه از بانک ها و بازار سرمایه این کشور بسیار بالا میرود اما این سرمایه یا وام در داخل مرزهای آن کشور برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار نمی گیرد و به سمت کشورهایی که بهره بالاتری دارند یا بازارهای خارجی که سود آوری بیشتری دارند منتقل می شود .
آپارات استراتژی معاملاتی در بورس آموزش استراتژی معاملاتی ایچیموکو آموزش اکسپرت نویسی فارکس استراتژی سیستم های معاملاتی فارکس استراتژی معاملاتی استراتژی معاملاتی آتی سکه استراتژی معاملاتی ایچیموکو
به عنوان مثال در کشور ژاپن نرخ منفعت ۰٫۱ % است و در میهن استرالیا نرخ فایده ۴٫۵ % است . در چینین قوانینی سوداگران و سرمایه گذاران از بانک های ژاپنی وام اخذ می نمایند و با تبدیل این وام که به ین ژاپن است آن را در بانک های استرالیا به وسیله دلار این مرز و بوم سرمایه گذاری می نمایند .
در طی این عملیات عرضه یا این که فروش ین بهوجود میاید و تقاضا یا این که خرید برای دلار استرالیا بالا میرود به همین جهت بها برابری دلار استرالیا به ین ژاپن به شدت در جهت افزایشی جنبش می نماید .
اکنون آنکه سرمایه گذار یا این که سوداگر نیز از اختلاف نرخ فایده سود برده است و نیز به دلیل جابجایی قیمت برابری دلار استرالیا به ین ژاپن از تفاوت نرخ ارز در طول برگشت سرمایه قادر است سود کسب نماید .
این سبک از معاملات در عصر های بلند زمان یکی کارداران اصلی جابجایی نرخ ارز میباشد . جریان ریسک جریان ریسک اقتصادی یا این که به نوعی ریسک پذیری و ریسک گریزی در واقع جریان سرمایه در عالم را مبتنی بر زمان های رونق و بی حرکتی جهانی تبیین می نماید .
استراتژی معاملاتی اسکالپ استراتژی معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت استراتژی معاملاتی بورس استراتژی معاملاتی پایپو استراتژی معاملاتی پرایس اکشن استراتژی معاملاتی چیست استراتژی معاملاتی در بورس
مطابق بر مباحث این دو قضیه , وقتی که اقتصاد جهانی در حالا رونق و بهبود باشد , سرمایه از طرف میزان دارایی های ایمن یا این که کم ریسک که عموما کم راندمان نیز میباشند در راستای بودجه های لبریز ریسک یا این که پربازده جریان پیدا می نماید و در وضعیت سکون یا این که چالش اقتصادی سرمایه ها از سوی بودجه مالامال راندمان به جهت میزان دارایی کم راندمان جریان پیدا می نماید .
میان ارزها می شود به ین ژاپن , دلار آمریکا و تا حدودی فرانک سوییس تحت عنوان ارز کم راندمان اشاره نمود و پوند انگلستان , یورو , دلار استرالیا , دلار کانادا , دلار نیوزلند یا این که اکثری از ارزهای دیگر را دارایی یا ارز پربازده می شناسند .
از این رو در زمان رونق و بهبود اقتصاد جهانی , فروش و عرضه ین , دلار و تا حدودی فرانک را در مقابل ارزهای پربازده شاهد هستیم و در دوران رکود و نگرانی نسبت به شرایط اقتصاد جهانی تقاضا و خرید ین , دلار و تا حدودی فرانک را مقابل ارزهای پر بازده شاهد هستیم .
به وضعیت اول ریسک پذیری و به حالت دوم ریسک گریزی می گویند . امروزه جریان ریسک پذیری و ریسک گریزی را مقدم بر ضعف یا قوت نسبی داخلی اقتصاد ها در سطح جهان می دانند و نیروهای تاثیر گذار بر ریسک پذیری و ریسک گریزی مقدم بر شرایط داخلی اقتصادها هستند .
تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردی در ارز دیجیتال دارد؟
تحلیل فاندامنتال در ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین – BTC و اتریوم – ETH یکی از روشهای تحلیل و خرید و فروش رمز ارز ها در کنار تحلیل تکنیکال است.
زمانی که صحبت از ترید و کسب سود از طریق معامله گری میشود، چه در بازارهای سنتی مانند بورس سهام و چه در بازارهای نوظهور مانند ارزهای دیجیتال، علم دقیقی وجود ندارد. اگر چنین بود، برترین بازیگران وال استریت تاکنون به این فرمول رسیده بودند و آن را اعلام میکردند. در عوض آنچه که ما در اختیار داریم، طیف وسیعی از ابزارها و روشهای معرفی شده و مورد استفاده توسط تریدرها و سرمایهگذاران است. در بازار رمز ارز ها مانند بیت کوین و اتریوم نیز اینگونه است و این ابزارها را میتوان در دو دسته بندی کلی قرار داد: تحلیل تکنیکال – Technical Analysis و تحلیل فاندامنتال – Fundamental Analysis.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال روشی است که سرمایهگذاران و تریدرها با استفاده از آن در تلاشند تا ارزش ذاتی یک دارایی را تعیین کنند. در این روش با مطالعه دقیق عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر قیمت یک دارایی به این سوال پاسخ داده میشود که آیا تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس ارزش فعلی دارایی مورد مطالعه کمتر از ارزش ذاتی آن است یا خیر؟ نتیجه این مطالعه میتواند به داشتن استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری در یک دارایی کمک کند.
به عنوان مثال، اگر به سرمایهگذاری در یک شرکت علاقهمند شدید، ابتدا میتوانید مواردی مانند درآمد شرکت، ترازنامه، صورتهای مالی و گردش پول مربوط به آن شرکت را مطالعه کنید تا نسبت به سلامت مالی آن اطمینان خاطر حاصل نمایید. سپس ممکن است که به صنعتی که شرکت در آن حوزه فعال است، نگاهی بیندازید. به عنوان مثال تحقیق کنید که رقبا چه کسانی هستند؟ جامعه هدف را چه افرادی تشکیل میدهند؟ آیا صنعت مربوطه در حال گسترش است؟ حتی میتوانید مطالعات خود را گستردهتر کنید تا ملاحظات اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم را در تحلیل خود دخیل نمایید.
موارد بالا همان چیزی است که به عنوان یک رویکرد از پایین به بالا شناخته میشود: شما با شرکتی که به آن علاقهمند هستید شروع میکنید و تلاش میکنید تا فهم خود را در اقتصاد گسترش دهید. اما روش برعکس این قضیه نیز وجود دارد و شما میتوانید با یک رویکرد از بالا به پایین، به نتیجه یکسان برسید.
هدف نهایی تحلیل فاندامنتال، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی است. اگر ارزش ذاتی از ارزش فعلی بیشتر باشد، میتوان نتیجه گرفت که قیمت فعلی دارایی مدنظر ارزان است. در سمت مقابل اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش فعلی باشد، قیمت فعلی دارایی مدنظر گران محسوب میشود. با داشتن چنین اطلاعات مناسبی، میتوان در مورد خرید یا فروش آن دارایی تصمیمگیری آگاهانهای داشت. این روش در تمامی بازارها مانند بورس سهام، فارکس و تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس یا بیت کوین و اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال ممکن است ولی رویکرد متفاوتی دارد.
تفاوت تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال
تریدرها و سرمایهگذاران تازه وارد به بازارهایی مانند بورس سهام، فارکس، ارزهای دیجیتال و … غالبا در انتخاب رویکرد معاملاتی خود دچار سرگیجه میشوند. تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال در سمت مقابل هم قرار دارند و برای تحلیل داراییهای مختلف به روشهای متفاوتی متکی هستند. در عین حال، هر دو تحلیل، دادههایی را برای تسهیل معامله و تریدینگ و خرید و فروش ارائه میدهند. پس کدام یک بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است که ببینیم هر کدام از این تحلیلها چه نتیجهای را در اختیار معاملهگر قرار میدهند. تحلیلگران فاندامنتال بر این باورند که قیمت فعلی یک دارایی لزوما نشانگر ارزش واقعی آن دارایی نیست. این ایدئولوژی اساس تصمیمات سرمایهگذاری در تحلیل فاندامنتال است.
در سمت مقابل، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را میتوان تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کرد. آنها خود را مانند تحلیلگران فاندامنتال با مطالعه عوامل بیرونی سرگرم نمیکنند و ترجیح میدهند که روی نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار تمرکز کنند. هدف تحلیلگران تکنیکال، شناسایی نقاط ایدهآل برای ورود و خروج به یک دارایی است.
طرفداران فرضیه بازار کارا (Efficient-Market Hypothesis) بر این باورند که غیرممکن است بتوان با استفاده از تحلیل تکنیکال به تنهایی به صورت پیوسته موفق بود. در این فرضیه، بازار کارا به بازاری گفته میشود که در آن اطلاعات با سرعت بالایی بر قیمت سهام تاثیر میگذارد و قیمتها خود را با توجه به این اطلاعات تعدیل میکنند.
به طور کلی، زمان ثابت کرده است که در تمامی بازارها مانند بورس سهام و ارزهای دیجیتال، هیچ استراتژی بهتر از زوج تحلیل تکنیکال و فاندامنتال وجود ندارد، زیرا این روشها به خوبی ادراک ما را نسبت به زمینههای مختلف یک بازار مالی افزایش میدهند. برخی از افراد ممکن است سبک معاملاتی منحصربفرد خود را استفاده کنند، اما در عمل، بسیاری از تریدرها از یک یا ترکیب این دو روش تحلیلی در معاملات خود استفاده میکنند. این روشها هم در تحلیلهای کوتاه مدت و هم در تحلیلهای بلند مدت قابل استفاده هستند.
اندیکاتورهای محبوب در تحلیل فاندامنتال
در تحلیل فاندامنتال ما به دنبال استفاده از الگوهای کندل استیک، اندیکاتور مک دی – MACD و یا شاخص قدرت نسبی – RSI نیستیم، بلکه تحلیل فاندامنتال ابزار مخصوص خود را دارد. در این قسمت، برخی از این ابزارها و اندیکاتورها را معرفی میکنیم.
سود هر سهم – EPS
سود هر سهم یا EPS معیار مشخصی برای سودآوری یک شرکت است و به ما میگوید که چقدر از سود شرکت به هر سهم تعلق میگیرد. فرمول محاسبه EPS به صورت زیر است:
تعداد کل سهام / درآمد خالص شرکت
فرض کنید که سود خالص یک شرکت با 200,000 سهم، 1 میلیارد دلار است. در این حالت سود اختصاص یافته به هر سهم 5 دلار خواهد بود. اگرچه محاسبه EPS بسیار ساده است، اما این شاخص ابزار قدرتمندی برای درک بهتر پتانسیل یک دارایی است. شرکتهای دارای EPS بالا و یا رو به افزایش، عموما گزینه جذابتری برای سرمایهگذاری و معاملهگری هستند.
مانند همه شاخصها، ابزار EPS نیز نباید تنها معیاری باشد که برای ارزشگذاری آینده یک دارایی استفاده شود. این ابزار در کنار سایر شاخصها حداکثر کارایی خود را دارد.
نسبت قیمت به درآمد – P/E
نسبت قیمت به درآمد یا P/E یکی از ابزارهای مهم برای ارزشگذاری سهام شرکتهاست. این نسبت از تقسیم قیمت فعلی یک سهم بر سود هر سهم (EPS) به دست میآید:
شرکت ذکر شده در مثال قبلی را به یاد آورید. سود هر سهم این شرکت 5 دلار بود. اگر اکنون قیمت هر سهم این شرکت 10 دلار باشد، نسبت P/E این سهم 2 خواهد بود. اما این به چه معناست؟ این شاخص تا حد زیادی به بقیه تحقیقات انجام شده بستگی دارد.
بسیاری از افراد از نسبت P/E به منظور تعیین اینکه آیا قیمت فعلی بالاتر و یا پایینتر از ارزش ذاتی است، استفاده میکنند. هرچه نسبت P/E بالاتر باشد، میتوان اینگونه برداشت کرد که قیمت دارایی مدنظر گرانتر است. از طرفی، بهتر است همواره نسبت قیمت به درآمد شرکتهای یک صنعت تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس مشخص را با هم مقایسه کنید و ببینید که کدام سهام کدام شرکت، دارای P/E پایینتر و مناسبتری برای سرمایهگذاری است. باز هم ذکر این نکته ضروری است که این قانون همیشه صادق نیست، بنابراین بهتر است که از این ابزار در کنار سایر ابزارهای کیفی و کمی تحلیل فاندامنتال استفاده کنید.
نسبت قیمت به ارزش دفتری – P/B
نسبت P/B بیانگر نسبت قیمت یک سهم به ارزش دفتری آن است. ارزش دفتری – Book Value عبارت است از حاصل تقسیم ارزش ویژه (مجموع حقوق صاحبان سهام) یک شرکت به تعداد سهام آن که نشان دهنده ارزش ترازنامهای شرکت است. نسبت P/B به صورت زیر محاسبه میشود:
ارزش دفتری یک سهم / قیمت یک سهم
بار دیگر شرکت ذکر شده در مثال بالا را به خاطر بیاورید. فرض میکنیم که ارزش دفتری کل شرکت 500,000 دلار است. در این صورت، از آنجایی که مجموعا 200,000 سهم برای این شرکت منتشر شده است، ارزش دفتری هر سهم 2.5 دلار خواهد بود. با داشتن قیمت یک سهم (معادل 10 دلار) و ارزش دفتری هر سهم (2.5 دلار)، نسبت P/B قابل محاسبه و برای شرکت مذکور برابر با 4 خواهد بود. این مقدار مناسب نیست، زیرا بیانگر آن است که در حال حاضر هر سهم این شرکت 4 برابر بیشتر از ارزش واقعی سهم روی کاغذ معامله میشود. بنابراین قیمت فعلی این سهم گران است. در صورتی که نسبت P/B کمتر از 1 باشد، میتوان گفت که سهم مدنظر ارزان و مناسب سرمایهگذاری میباشد.
نسبت P/B بیشتر برای شرکتهای بزرگ کاربرد دارد و در مورد شرکتهای کوچک با دارایی کم ممکن است دارای خطا باشد.
تحلیل فاندامنتال در بازار ارزهای دیجیتال
آنچه تاکنون گفته شد، کاربرد خاصی در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم ندارند. در عوض، برای ارزیابی اطمینان یک پروژه باید به عوامل دیگری رجوع کرد. در این قسمت، تعدادی از ابزار محبوب و مورد استفاده در تحلیل فاندامنتال بازار ارزهای دیجیتال معرفی شدهاند.
نسبت ارزش به تراکنش – NVT
شاخص NVT به شاخص P/E ارزهای دیجیتال معروف است و به سرعت به یکی از شاخصهای مهم در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال تبدیل شده است. این شاخص از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
ارزش تراکنشهای روزانه / ارزش شبکه
نسبت NVT تلاش میکند تا تفسیر درستی از ارزش یک شبکه و ارزش تراکنشهای روزانه آن داشته باشد. فرض کنید که دو ارز مختلف با نامهای Coin A و Coin B داریم. هر دو ارز دارای ارزش بازار 1 میلیون دلاری هستند. ارز Coin A دارای میانگین ارزش تراکنشهای روزانه 50 هزار دلاری و ارز Coin B دارای میانگین ارزش تراکنشهای روزانه 10 هزار دلاری است.
بنابراین نسبت NVT برای Coin A و Coin B به ترتیب 20 و 100 است. به صورت کلی، ارزهای دارای NVT پایینتر دارای قیمت کمتری نسبت به قیمت ذاتی هستند و به عبارتی ارزانترند. در این مثال، ارز Coin A در مقایسه با Coin B دارای ارزش بیشتری برای سرمایهگذاری از نگاه شاخص NVT است.
تعداد آدرسهای فعال
برخی از تحلیلگران از تعداد آدرسهای فعال یک ارز مانند بیت کوین و اتریوم به عنوان شاخصی برای تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند. این شاخص به تنهایی نباید مبنای سرمایهگذاری و تحلیل فاندامنتال قرار بگیرد، زیرا به راحتی توسط بازیگران یک ارز دیجیتال قابل دستکاری است. به صورت کلی هرچقدر تعداد آدرسهای فعال یک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس رمز ارز بیشتر باشد، استفاده از آن بیشتر است و وضعیت فاندامنتال مناسبتری برای سرمایهگذاری دارد.
نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج
نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج شاخصی برای ارزهای مبتنی بر الگوریتم اجماع اثبات کار – Proof of Work است که در آن ارزهای دیجیتال از طریق فرآیند ماینینگ تولید میشوند. هزینههای مربوط به فرآیند استخراج یک ارز دیجیتال شامل هزینه برق و هزینه سخت افزار میشود. این نسبت از طریق فرمول زیر قابل محاسبه است:
هزینه استخراج یک واحد ارز / قیمت یک واحد ارز در بازار
قیمت یک واحد ارز در بازار همان قیمتی است که اکنون آن ارز روی آن معامله میشود. هزینه استخراج یک واحد ارز نیز هزینهای است که برای استخراج یک واحد از آن رمز ارز برای ماینرها تمام میشود.
فرض کنید ارز Coin A روی قیمت 5000 دلار و ارز Coin B روی قیمت 20000 دلار معامله شوند و هزینه تمام شده استخراج هر واحد از این ارزها 10،000 دلار باشد. در این حالت، نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج برای Coin A و Coin B به ترتیب 0.5 و 2 است. نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج زیر 1 بیانگر آن است که ماینینگ با قیمت فعلی ضررده تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس است. در سمت مقابل از آنجا که این نسبت برای ارز Coin B بیشتر از 1 است، میتوان گفت که ماین کردن این ارز با قیمت فعلی بسیار پربازده است.
به صورت کلی، انتظار میرود که این نسبت تمایل به حرکت به سمت 1 داشته باشد. برای ارز Coin A، ماینرها تا زمانی که قیمت به سطوح هزینه تمام شده استخراج نرسد، دیگر در ماینینگ شرکت نخواهند کرد. ارز Coin B نیز گزینه جذابی برای ماینرها است و انتظار میرود که ماینرها به فعالیت در شبکه این ارز جذب شوند. عکس این قضیه نیز صادق است و ممکن است که قیمت ارز Coin A به قدری افزایش یابد که نسبت به سمت 1 متمایل شود. در سمت دیگر Coin B ممکن است دچار افت قیمت شود و این نسبت به 1 برسد.
کارآمدی این شاخص همواره مورد بحث بوده است. با این وجود، این شاخص میتواند درک خوبی به افراد فعال در حوزه ارزهای دیجیتال در مورد اقتصاد استخراج بدهد.
وایت پیپر، تیم و نقشه راه
محبوبترین روش برای تعیین ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال، تحقیق در مورد پروژه آن ارز مجازی است. با خواندن وایت پیپر، شما میتوانید اهداف پروژه، موارد استفاده و فناوری مورد استفاده در آن را متوجه شوید. بررسی سوابق و میزان فعالیت اعضای تیم سازنده پروژه میتواند معیار مناسبی برای فهم توانایی تیم یک پروژه در ساخت و گسترش یک ارز دیجیتال باشد. در نهایت مشاهده نقشه راه یک پروژه میتواند به شما بگوید که این پروژه در چه مسیری قرار گرفته است. با تحقیقات بیشتر در این مورد میتوان متوجه شد که آیا این پروژه به اهداف و نقاط عطف خود خواهد رسید یا خیر. بدیهی است که ارزش ذاتی یک پروژه رمز ارز مستقیما وابسته به میزان موفقیت آن پروژه است.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال مانند تحلیل تکنیکال نیز مزایا و معایب خاص خودش را دارد. بنابراین برای اینکه بتوانید از این ابزار در معاملات و خرید و فروشهای خود بهترین استفاده را ببرید، لازم است تا با آنها آشنا شوید.
مزایا
تحلیل فاندامنتال یک روش بسیار قوی برای ارزیابی شرکتها است و تحلیل تکنیکال در این زمینه قابل رقابت با تحلیل فاندامنتال نیست. برای سرمایهگذاران در سرتاسر دنیا، مطالعه طیف گستردهای از معیارهای کمی و کیفی یک نقطه شروع حیاتی برای هر سرمایهگذاری و تجارتی است.
هر کس قادر به انجام تحلیل فاندامنتال است، زیرا روشها و دادههای مورد نیاز در این زمینه همواره فراهم است، حداقل در بازارهای سنتی اینگونه است. اما در بازار ارزهای دیجیتال ممکن است اینگونه نباشد، چراکه یافتن برخی از دادهها دشوار و یا غیرممکن است و همبستگی سنگینی بین ارزهای مختلف وجود دارد، که ممکن است تحلیل فاندامنتال در این بازار را ناکارآمد سازد.
در صورت انجام یک تحلیل فاندامنتال درست، به خوبی میتواند ارزان بودن و یا گران بودن قیمت یک دارایی را در مقایسه با ارزش ذاتی آن بدست آورد. اسطورههای سرمایهگذاری مانند وارن بافت و بنجامین گراهام نشان دادهاند که استفاده درست از تحلیل فاندامنتال، نتایج شگفت انگیزی را به دنبال دارد.
معایب
انجام یک تحلیل فاندامنتال ساده و خوب دشوار است. تعیین ارزش ذاتی یک دارایی، فرآیندی وقت گیر است که نیاز به کار بسیار بیشتری نسبت به ارتباط دادن اعداد به یک فرمول دارد. عوامل زیادی در تحلیل فاندامنتال باید ارزیابی شوند و منحنی یادگیری این تحلیل کاملا شیب دار است. علاوه بر این، این تحلیل بیشتر برای معاملات بلند مدت مناسب است.
تحلیل فاندامنتال از روندهای قدرتمند بازارغافل است، چیزی که تحلیل تکنیکال به خوبی از پس آن بر میآید. اقتصاددان مشهور “جان مینارد” در این باره میگوید:
بازار میتواند بیشتر از چیزی که تصور کنید، غیرمنطقی باشد.
تضمینی وجود ندارد که سهامی که قیمت آنها از ارزش ذاتیشان پایینتر است، در آینده با افزایش قیمت همراه باشد.
جمع بندی
تحلیل فاندامنتال یک روش ثابت شده است و بسیاری از موفقترین سرمایهگذاران و تریدرها از آن استفاده میکنند. با استفاده درست از این تحلیل، سرمایهگذاران نه تنها قادر به تعیین ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم و یا بورس سهام خواهند بود، بلکه سرمایهگذاری، معاملهگری و اقتصاد مربوط به آن را بهتر درک خواهند کرد.
با ترکیب تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال، معاملهگران به خوبی میتوانند بفهمند که کدام دارایی میتواند آنها را به سود برساند. ترکیب این دو تحلیل یک روش محبوب برای افراد فعال در بازارهای سنتی و بازار ارز دیجیتال است.
با توجه به نوظهور بودن بازار ارزهای دیجیتال، ممکن است که تحلیل فاندامنتال نتایج مطلوبی را در این بازار به همراه نداشته باشد. همیشه خودتان تحقیقات لازم در زمینه تحلیل فاندامنتال را انجام دهید و از داشتن یک استراتژی مناسب برای مدیریت ریسک پیش از خرید ارز دیجیتال اطمینان حاصل نمایید.
بررسی تحلیل دوگانه تکنیکال_بنیادی و تفاوت آن در بازار بورس ایران، فارکس و رمزارزها
بازار؛ گروه بورس: همانطور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر گذاشته و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود یا ثابت بماند، یک تحلیلگر بنیادی یا فاندامنتال تاثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهم را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیرو اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس باشد آن سهم در بازار سهام یا آن جفت ارز در بازار فارکس، ارزان بوده و برای خرید مناسب است.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی درست قیمت و شناسایی روند بازار. یک تحلیلگر بنیادی علت های تغییر قیمت را بررسی می کند و حال آنکه یک تحلیلکر تکنیکال تاثیرهای آن را به چالش می کند.
در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است
تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت این تغییرات مهم نیست، در مقابل تحلیلگر بنیادی می خواهد دلیل هر چیز را بداند، پس با یک نگاه کلان، تحلیلگر تکنیکال به دنبال فلسفه تغییرات بوده و خود را به اصول فلسفه تغییرات پایبند دانسته و همیشه در مواقع حساس می تواند علت ها را پیش بینی کند.
معامله گران در جهان خود را در یکی از دو دسته تکنیکال و فاندامنتال طبقه بندی می کنند در حقیقت این دو معامله گر نقاط مشترک زیادی نیز دارند که کسی به آن توجه نمی کند. بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال سعی می کنند تا تکنیکال را یاد گرفته تا در بهترین زمان وارد یک سهم شده و در بهترین زمان نیز از آن خارج شوند، این واقعیت در تحلیگران تکنیکال نیز واقعیت دارد، این نوع تحلیلگران می دانند که بر خلاف گفته بسیاری از فعالان بازار که همه چیز در قیمت است، اما پیش بینی در قیمت در بسیاری از موارد رخ نمی دهد و تغییرات بازار کاملا وابسته به تحلیل بنیادی و عوامل فاندامنتال اقتصاد است. به عنوان نمونه تحلیلگران فاندامنتال فارکس همیشه منتظر خبر جلسه فدرال رزرو بوده و بر اساس آن می توانند کلیت بازار را به درستی پیش بینی نکنند و اسیر هیجان های لحظه ای بازار نشوند.
بگذارید یک نمونه برای شما تعریف کنم، درست چندین ماه پیش زمانی که خبر موفقیت واکسن فایزر در آمریکا منتشر شد، افرادی که توانسته بودند این خبر را درست تحلیل کنند به یک سود شگفت انگیز رسیده و برخی از معامله گران فارکس سود چند برابری از یک پوزیشن بای گرفته و توانستند سود بسیار خوبی را کسب کنند.
این واقعیت در بورس ایران نیز صادق است، زمانی که بازار ایران در رکود خود بود برخی از معامله گران حرفه ای که توانسته بودند افزایش قیمت دلار در ایران را پیش بینی کنند بر روی سهام دلاری تمرکز کرده و سودهای چندصد درصدی کسب کردند.
اما اختلافات ظاهری بین برخی معامله گران تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد، این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل بنیادی جدید می شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورسنج های او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای تغییرات پیدا می کند. در حالی که دلایل فاندامنتال قبلا تاثیر خود را بر روی قیمت گذاشته و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند.
خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلا هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملا در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات در نمودارها را درک کرده و می خواند، یک تحلیلگر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد جمعی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد، او می داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدید که همان دلایل فاندامنتال جدید است مواجه شده و شاید تحلیگر تکنیکال تنها فردی باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
برای موفقیت در بازارهای مالی باید دانست که بر هر دو دانش تکنیکال و فاندامنتال باید مسلط بود اما اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو تحلیل را انتخاب کند باید طبق بازار مالی آن را انتخاب کند، به عنوان مثال در بازار بورس ایران به علت عمق کم بازار و دخالت دولت در قیمت گذاری و بودن دامنه نوسان و حجم مبنا و شناوری پایین سهام الگوهای تکنیکال در نیمه راه نابود می شوند و یک فعال بازار بورس ایران باید بیشتر به عوامل بنیادی و اقتصاد کلان و زوم کردن بر رفتار دولت و حاکمیت به ویژه بانک مرکزی و تعیین نرخ بهره و سیاست های مالی توجه کند.
اما در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار فارکس تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است. بررسی نمودار میانبری است که فاندامنتال هم در آن لحاظ شده و معامله گر با واگرایی ها و همگرایی های نموداری می تواند به درستی وضعیت لحظه ای را پیش بینی کرده و ترید بسیار خوبی را انجام دهد.
در بازار رمزارزها نیز معامله گر با تحلیل تکنیکال می تواند کار خود را راه بیندازد اما باید توجه داشت ، بازار رمزارزها نیز مانند بورس ایران تابع دستکاری قیمتی فعالان بزرگ بوده که به آنان نهنگ های رمزارزها می گویند و این دخالت در بسیاری از موارد نمودارها را نیمه کاره می گذارد، اما اگر این بازار در آینده به سمت بزرگتر شدن برود می توان گفت صرفا تحلیل تکنیکال در آن جوابگو خواهد بود.
در بازارهای جهانی این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکالی خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می آید که شخصی بتواند صرفا بر اساس دانش فاندامنتالی و عدم بررسی قیمت و نمودار تکنیکالی، خرید و فروش موفقی انجام دهد، به همین علت است که فعالان بازارهای مالی در جهان ابتدا تکنیکال را آموزش دیده و با آن معامله می کنند و برای اینکه بتوانند معاملات موفقتری داشته باشند در سال هایی که با تجربه شده اند عوامل بنیادی را نیز بررسی کرده و همه عوامل را در یک معامله لحاظ می کنند.
برگفته از بخش هایی از کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته استاد جان مورفی
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در بازار فارکس
تمرکز تحلیل تکنیکال ، بر تجزیه و تحلیل فاندامنتال با استفاده از اعداد، الگوها و آمار به جای در نظر گرفتن ارزش ذاتی یک دارایی است. معامله گران برای بدست آوردن یک پیش زمینه ذهنی، بیشتر به بررسی رفتار قیمت های آتی بر اساس معاملات گذشته و تغییرات قیمتی آنها می پردازند و رفتار آنها را براساس تحلیل فاندامنتال آنها تخمین نمی زنند، به همین دلیل برای انجام چنین بررسی هایی نیاز دارند تا از چارت قیمت دارایی های خود استفاده کنند.
ایده اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال، بر این است که روند حرکت قیمتها برای تعیین مسیر آتی قیمت ها عمل کند، چرا که روندهای گذشته تکرار میشوند.
گرایشات تکنیکال
هر دارایی یا سرمایه ای که به صورت اصولی درباره آن برنامه ریزی میشود، نسبت به تغییر عرضه و تقاضای پیشبینی شده از سوی تحلیل تکنیکال حساس است . سهام ، اوراق قرضه، کالا و ارزها از جمله مواردی هستند که تحلیلگران تکنیکال روی آنها متمرکز می شوند، آنها معتقدند که تغییرات قیمت ها به هیچ عنوان رندوم نیستند و می توان دلیل هر تغییری را با استفاده از استراتژی در معاملات پیدا کرد.
در زیر به بخشی از اندیکاتورهای تکنیکال در معاملات اشاره می کنیم:
- میانگین های متحرک: میانگین متحرک یا مووینگ اوریج یک اندیکاتور دارای تأخیر است که می تواند به معامله گران در مسیر انجام معاملات کمک کند، به این ترتیب که قیمت میانگین هر دارایی را در زمان های مختلف، روی نمودار مشخص می کند، آنها را در مساحت وسیع تری مورد ارزیابی قرار می دهد و نقاط تقاطع را تعیین می کند.
- شاخص قدرت نسبی: RSI ، ابزاری است که می تواند مومنتوم حرکت قیمت یک دارایی را مشخص کند، میزان ضعف و قدرت روند حرکتی روزانه را معین کند و شرایط را برای شروع شدن روندی معکوس بررسی کند و به معامله گر اطلاع دهد.
- اصلاح فیبوناچی: قاعده اصلاح فیبوناچی یک ابزار تکنیکال است و مکانی را که ممکن است بیشترین لاین های حمایت و مقاومت در آن ظاهر شود را، مشخص می کند. این ابزار می تواند سیگنال هایی را در زمان کند شدن روند، دریافت سفارشات بیشتر یا بوجود آمدن روندی معکوس به معامله گر ارسال کند.
تحلیل های فاندامنتال
از بین دو نوع اصلی تحلیل هایی که معامله گران از آنها به عنوان استراتژی خود استفاده می کنند، تحلیل فاندامنتال بر خلاف تحلیل تکنیکال توانسته است دستاوردهای با کیفیت تری را برای معامله گران به همراه داشته باشد. هدف تحلیل تکنیکال، پیدا کردن ارزش یک دارایی مانند سهام است که می توان آن را با دنبال کردن اقدامات مالی شرکت و سایر گزارشات اقتصادی مربوط به آن، بدست آورد. این کار به معامله گر کمک می کند که به ثبات و سلامت اقتصادی کمپانی مورد نظر بدون توجه به اطلاعاتی که در چارت ارائه شده است، پی ببرد.
چرا از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم؟
نکته مهم در استفاده از تحلیل فاندامنتال، تعیین ضعیف یا قوی بودن یک کمپانی در زمینه عملکرد در صنعت خود و به طور عام است. اگر بوسیله گزارش های کلیدی و سایر اندیکاتورهای اقتصادی ضعیف بودن یک کمپانی تأیید شود، استراتژی فارکس، ایجاب می کند تا سرمایه گذاری در آن را به صورت هدفی کوتاه مدت، دنبال کنید. برعکس این نکته، برای شرکت های قوی صادق است.
به یاد داشته باشید که از تحلیل های فاندامنتال نه تنها می توانید برای بررسی کردن بازار سهام استفاده کنید، بلکه برای سنجش سلامت هر نوع از دارایی هم، استفاده می شود.
برای مثال، یک معامله گر می تواند تحلیل های فاندامنتال خود را درباره کالاها، به وسیله بررسی شرایط اقتصادی در کشورهایی که جزو بزرگترین تولیدکنندگان در زمینه کالاهای مورد نظر هستند، انجام دهد که در این میان، معامله گران اوراق قرضه، برای بررسی شرایط نیاز به مولفه های اقتصادی گسترده تر، نرخ بهره و رتبه اعتباری صادر کننده اوراق، دارند.
توجه داشته باشید که، تحلیل فاندامنتال معمولاً با تجارت در بازارهای خارجی همراه است. معامله گران، می توانند به مدارک و گزارشات زیادی در زمینه تحلیل که شامل اخبار 3 ماهه از معاملات، بدهی، سود، درآمدها و تخمین رشد آتی شرکت است، دسترسی داشته باشند و بدین ترتیب بتوانند تصویری از سلامت کلی اقتصادی شرکت بدست آورند.
هدف از بررسی تحلیل موثر یک سهم، ارز، کالا یا یک شاخص، فهمیدن ارزش واقعی آن است.
اگر ارزش واقعی یک دارایی، کمتر از قیمت بازار باشد، در این صورت سرمایه گذاران، سرمایه گذاری در این شرکت را در دسته سرمایه گذاری کوتاه مدت خود قرار می دهند. به طور مشابه، اگر ارزش سهام یک شرکت، بیشتر از مقدار آن در بازار باشد، سرمایه گذاران، سرمایه گذاری در این شرکت را به صورت بلند مدت دنبال می کنند تا به اهداف اقتصادی خود دست یابند.
تحلیل فاندامنتال در فارکس چیست؟
2- ما در پایگاه خبری بازار مشترک، تنها به آموزش فارکس برای فارسی زبانان در سراسر جهان می پردازیم و هیچ گونه فعالیتی دیگری در این بازار مالی نداریم. (اسامی کارگزاری های اعلام شده در مطالب آموزشی صرفا جهت بررسی و استفاده از دموهای آموزشی آن ها است)
3- بازار فارکس، بازار خطرناکی است و اگر اشتباه کنید ممکن است سرمایه خود را از دست بدهید. پس حتما با آموزش درست و آگاهی پای به این بازار بگذارید.
در درس گذشته دانستیم که تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال شامل مطالعه دقیق نمودارها برای تشخیص الگوها یا روندها است.
برخلاف آن تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی به نمودار کار ندارد. تحلیل بنیادی شامل مطالعه بر روی گزارش های دادههای اقتصادی و عناوین خبری است.
تحلیل بنیادی راهی برای سیر در بازار فارکس از طریق تجزیه و تحلیل نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که ممکن است بر قیمتهای ارز اثر بگذارند.
این عرضه و تقاضا است که قیمت را تعیین میکند یا در مورد مبحث ما، نرخ ارز را تعیین میکند. در تحلیل بنیادی همانطور که اسمش نشان می دهد، عوامل ریشه ای و اساسی تاثیرگذار بر عرضه و تقاضا را بررسی می کنیم.
بیشتر بخوانید:
استفاده از عرضه و تقاضا به عنوان شاخصی جهت تعیین قیمت آسان است. بخش سخت آن، تجزیه و تحلیل تمامی عوامل موثر بر عرضه و تقاضا است. به عبارت دیگر, شما باید عوامل مختلفی را مورد بررسی قرار دهید تا مشخص شود کدام اقتصاد شبیه یک ساعت سوئیسی، عالی و کدام اقتصاد وضعیت خرابی دارد..
شما باید پی ببرید که چرا و چگونه حوادث و عوامل خاصی نظیر افزایش نرخ بیکاری بر اقتصاد و سیاست پولی کشور تاثیر میگذارد و در نهایت میزان تقاضای ارز در آن کشور را تحت تاثیر قرار میدهد.
ایده پشت این نوع تحلیل این است که اگر چشمانداز اقتصادی فعلی یا آینده کشور خوب باشد، باید واحد پول آن افزایش یابد.
هرچه وضعیت اقتصادی کشور بهتر باشد، کسب و کارها و سرمایه گذاران خارجی بیشتری در آن کشور سرمایهگذاری خواهند کرد. این امر مستلزم خرید واحد پول آن کشور جهت سرمایه گذاری در آن کشور و در نتیجه تقاضای بیشتر برای پول آن کشور خواهد شد.
تحلیل بنیادی به طور خلاصه:
اقتصاد بد یعنی ارزش پول کمتر و اقتصاد خوب یعنی ارزش پول بیشتر.
برای مثال، اجازه دهید بگوییم که ارزش دلار آمریکا در حال افزایش است؛ چرا که اقتصادش در حال پیشرفت است.
با بهتر شدن اقتصاد، ممکن است جهت کنترل رشد و تورم نیاز باشد که نرخ بهره افزایش یابد. نرخهای بهره بالاتر، داراییهای مالی بر حسب دلار را جذابتر میسازد.
برای رسیدن به این داراییهای دوستداشتنی، تجار و سرمایه گذاران باید ابتدا دلار خریداری کنند. این امر، تقاضا برای واحد پول آن کشور را افزایش میدهد. در نتیجه، ارزش دلار آمریکا احتمالاً در مقایسه با سایر ارزها با تقاضای کمتر، افزایش خواهد یافت.
در درسهای آینده یاد میگیرید که کدام نقاط داده اقتصادی باعث افزایش قیمت ارز میشود و دلیل آن چیست؟
شما باید نرخهای بهره جهانی را مانند متن ترانه مورد علاقه تان زمزمه کنید.
برای استفاده و بهره بردن از تحلیل بنیادی در فارکس، درک چگونگی تاثیر اخبار اقتصادی، مالی و سیاسی بر نرخ ارز نیاز است. این امر نیازمند درک خوبی از اقتصاد کلان و ژئوپلیتیک است.
لزومی ندارد که از چنین کلماتی وحشت کنید. در حال حاضر، فقط کافی است بدانید که تحلیل بنیادی راهی برای تجزیه و تحلیل حرکتهای بالقوه یک واحد پول (منظور افزایش یا کاهش ارزش واحد پول) بواسطه چشم انداز اقتصادی قوی یا ضعیف یک کشور است. قول میدهیم که بسیار جذاب خواهد بود.
تحلیل بنیادی در بورس
گفتیم که عرضه و تقاضا است که قیمت را تعیین می کند. تحلیل بنیادی نیز راهی است برای تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر عرضه و تقاضا.
این نوع تحلیل در بازار بورس ایران نیز بسیار کاربردی است. شما باید سهمی که مایلید آن را بخرید.
از دید فاندامنتالی نیز بررسی کنید تا دریابید آیا این سهم مناسب خرید هست یا خیر.
عوامل بنیادی می تواند شامل مسائل درونی شرکت، مسایل مرتبط با صنعت آن شرکت و یا حتی شایعات اطراف شرکت نیز باشد.
فرض کنید در گزارش یک شرکت افزایش پیش بینی نشده فروش محصولات را می بینید. طبق تحلیل شما این یعنی افزایش سود آوری شرکت و در نتیجه تقاضای بیشتر برای این سهم. تقاضای بیشتر نیز لاجرم منجر به رشد قیمت سهم خواهد شد.
همانطور که می بینید دانستن تحلیل بنیادی حتی برای معامله بورس ایران نیست ضرروی است.