اشباع خرید (Overbought) چیست؟

اندیکاتور چیست
اندیکاتورها ابزارهایی هستند که از فرمولهای ریاضی یا فرمولهای آماری استفاده میکنند.
اندیکاتورها با استفاده از اطلاعات قیمت و حجم معاملات، اطلاعات جدیدی را تولید و نمایش میدهند.
نماگرها یا اندیکاتورها با این اطلاعات جدید، خصوصیت معینی از رفتارهای قیمت را نمایش میدهند.
اندیکاتورها یکی از مهمترین ابزار تحلیل تکنیکال هستند که بدون آنها، انجام یک تحلیل منطقی امکان پذیر نیست.
لیست تعدادی از اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
Technical Analysis Indicators
MACD
Bollinger Bands
Stochastic
RSI (Relative Strength Index)
ADX (Average Directional Index)
Moving Average
Momentum
Williams %R
CCI (Commodity Channel Index)
Envelopes
Parabolic SAR
OBV (On Balance Volume)
Super Trend
Fibonacci Retracements
Keltner Channel
Donchian Channel
Trix
Ichimoku Kinko Hyo
Alligator
Accumulation/Distribution
MFI (Money Flow Index)
Volumes
ATR (Average True Range)
DeMarker
Force Index
RVI (Relative Vigor Index)
اندیکاتورها انواع مختلفی دارند و در گروههای مختلفی دسته بندی میشوند.
دو گروه عمده اندیکاتورها عبارتند از
این نوع اول دسته بندی اندیکاتورها است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
این روش دسته بندی بر مبنای معیار زمان در مقایسه اندیکاتورها بنا نهاده شده است.
اندیکاتورهای پیشرو
اندیکاتورهای پیشرو، پیشتاز یا Leading و یا متقدم نوع اول گروه اندیکاتورها هستند.
تغییرات این اندیکاتورها معمولا اندکی قبل از شروع تغییرات در روندهای قیمتی یا تغییرات چرخههای بازار دیده میشود.
به همین دلیل از این اندیکاتورها برای پیشبینی بازگشت روندها استفاده میشود.
اندیکاتورهای پیرو
اندیکاتورهای پیرو، پسرو یا Lagging و یا تاخیری نوع دوم از گروه اندیکاتورها هستند.
تغییرات در اندیکاتورهای پیرو معمولا پس از ایجاد تغییر در قیمتها و یا چرخههای بازار قابل مشاهده است.
مورد استفاده این گروه از نماگرها هم برای تایید شکلگیری روند در نمودارها میباشد.
مومنتوم
گروهی از اندیکاتورها هستند که بیانگر و گزارش دهنده اندازه حرکت قیمت میباشند.
اندازه حرکت یا مومنتوم بیان کننده میزان سرعت تغییرات قیمت در واحد زمان است.
تغییرات قیمت هر چه با سرعت بیشتری انجام شود، احتمال رسیدن به تارگت بعدی بیشتر خواهد بود.
پس یک اندیکاتور از جنس مومنتوم، برای نشان دادن قدرت و پایداری روند مناسب خواهد بود.
گروه اندیکاتورهای روند یا مومنتوم حرکت، پا به پای نمودار قیمت حرکت و تغییر میکنند.
اما قادرند سرعت تغییرات قیمت را نمایش داده و یا بیان کرده و قابل مقایسه نمایند.
قدرت، ماندگاری و سرعت تغییرات یک روند توسط این گروه از نماگرها قابل پایش است.
مادامیکه مومنتوم حرکت در حال تقویت باشد، احتمال ادامه روند جاری قیمت نیز بالا خواهد بود.
اما وقتی مومنتوم حرکت دچار اختلال یا تردید شود، شانس بقای روند جاری کم خواهد شد.
پس با ابزار مومنتوم میتوان در جهت روند جاری قیمت، معاملات همجهت را ادامه داد.
همچنین تضعیف نرخ رشد یا کاهش قیمت، یک هشدار جدی برای خروج از معاملات خواهد بود.
پس بعد از اینکه روندی ایجاد شد، این گروه اندیکاتورها وارد صحنه میشوند.
سیگنالهای این گروه از اندیکاتورها، پس از ایجاد یک روند، سیگنالهای ارزشمندی خواهند بود.
نکته مهم در مورد ابزارهای مومنتومی، بررسی مدل نرخ تغییرات مومنتوم و قیمت است.
اگرچه در ظاهر هر دوی این نمودارها شبیه هم حرکت کرده و تغییر میکنند اما باید به یک نکته دقت داشته باشیم.
نکته مهم بررسی و مقایسه شکل، سرعت تغییرات و همچنین شیب تغییرات در دو نمودار میباشد.
در حقیقت تغییرات یکسان در سرعت و شیب دو نمودار، احتمال ادامه روند را گزارش میکند.
اما با کاهش سرعت و شیب تغییرات در مومنتومها، شانس ادامه روند کم شده یا صفر میشود.
همچنین افزایش سرعت و شیب مومنتومها، شانس تحکیم و تقویت روند جاری را افزایش میدهد.
اسیلاتور
گروه دیگری از نماگرهای تحلیل تکنیکال، ابزارهایی هستند که اسیلاتور نام دارند.
مدل نمایشی تغییرات این ابزارها، متفاوت بوده و همشکل تغییرات قیمت نیست.
این ابزارها با توجه به تنظیمات تحلیلگر، یک نقطه را به عنوان مبنای محاسبات در نظر میگیرند.
سپس تغییرات بعدی را بر اساس آن مبنای اولیه، مورد سنجش قرار میدهند.
مثلا مبنای اولیه سنجش را بیستمین کندل ماقبل آخر (در تنظیمات دلخواه) در نظر میگیرند.
با گذشت زمان، معادلی برای میزان تغییرات قیمت، توسط اسیلاتور گزارش میشود.
بدین ترتیب گزارش اسیلاتورها عینا شبیه نمودار قیمت نیست اما بر اساس همان تغییرات است.
اسیلاتورها برای گزارش خود دو گروه هستند؛
- گروه اول تغییرات حول یک مرکز
- گروه دوم تغییرات بین دو کرانه
تحلیلگر با استفاده از گزارش اسیلاتورها میتواند احتمال بازگشت یا ادامه روند جاری را بررسی کند.
در گروه اول، مرکزی مثل عدد صفر توسط اسیلاتور در نظر گرفته میشود.
حال چنانچه اسیلاتور از صفر بالاتر رود، امکان افزایش قیمت هم بالا خواهد رفت.
همچنین وقتی اسیلاتور از مرکز صفر کمتر میشود یعنی احتمال کاهش قیمت وجود دارد.
پس در واقع دور شدن از مرکز یا نزدیک شدن به مرکز، مبنایی برای پایش قیمت است.
در گروه دوم، دو کرانه بالا و پایین توسط اسیلاتور ایجاد میشود.
برای مثال دو کرانه عددی مثل صفر و صد در نظر گرفته میشوند.
پس در حقیقت این دو کرانه، تشکیل یک بازه قیمتی دادهاند که بین ۰ و ۱۰۰ میباشد.
سپس نواحی بالای اسیلاتور و نزدیک به ۱۰۰ را ناحیه بیشخرید در نظر میگیرند.
همچنین نواحی پایین اسیلاتور و نزدیک به ۰ را ناحیه بیشفروش مینامند.
ورود به ناحیه بیشخرید یک سیگنال اولیه برای احتمال بازگشت روند صعودی قیمت است.
همچنین ورود به ناحیه بیشفروش یک هشدار برای امکان پایان ریزش قیمت میباشد.
اندیکاتور MACD مکدی
این اندیکاتور اولین بار توسط یک تحلیلگر حرفهای در نیویورک بنام “جرالد اپل” (Gerald Appel) در دهه ۱۹۷۰ ابداع شد.
وی اندیکاتور مَکدی را در کتاب خود “روش معامله با میانگین متحرک همگرا واگرا” معرفی کرد.
در واقع نام کامل این اندیکاتور Moving Average Convergence Divergence میباشد.
اساس کار مَکدی تعقیب روند قیمت است و برای بیان سیگنالهای خود از چند میانگین قیمت استفاده میکند.
سیگنالهای اندیکاتور مَکدی در حالتی که قیمت روند جدیدی گرفته و این روند جدید کاملا تایید شده باشد، بسیار قوی هستند.
اما باید بدانیم در شرایطی که بازار روند مشخصی ندارد و در حالت بیتصمیمی است، سیگنالهای مکدی چندان قابل اتکا نیستند.
اندیکاتور مکدی دارای سیگنالهایی میباشد که بسیار محبوب و مورد توجه تحلیلگران است.
اما باید هوشیار بود که این سیگنالها به تنهایی مورد استفاده و استناد قرار نگیرند.
سیگنالهای مکدی حتما باید توسط سیگنال سایر اندیکاتورها و ابزار تحلیل تکنیکال تایید شوند.
اندیکاتور مکدی از نظر نحوه نمایش عملکرد و سیگنالدهی جزء گروه اسیلاتورها قرار دارد.
همچنین به لحاظ نوع عملکرد و سیگنالدهی در دسته اندیکاتورهای پیرو دستهبندی میشود.
نحوه نمایش مکدی در پلتفرمهای مختلف تحلیلی متفاوت است.
اما همگی ابزارهای مکدی موجود در نرمافزارهای تحلیلی، دارای سیگنالی یکسان هستند.
اپل در مکدی ابداعی خود از ۳ میانگین متحرک نمایی ۲۶ و ۱۲ و ۹ روزه استفاده میکرد.
حاصل تفاضل دو میانگین متحرک نمایی ۲۶ و ۱۲ روزه را خط مکدی مینامند.
در مکدی پیشنهادی اپل، میانگین متحرک نمایی ۹ روزه همان خط سیگنال است.
امروزه در مکدی، حاصل تفاضل دو میانگین متحرک نمایی ۲۶ و ۱۲ روزه توسط هیستوگرام نمایش داده میشود.
اندیکاتور RSI آر اس آی
اندیکاتور RSI یک نماگر یا شاخص نسبی قدرت Relative Strength Index میباشد.
این اندیکاتور توسط جان ولز وایلدر جونیور J. Welles Wilder Jr. (1935-2021) ابداع و معرفی شد.
وی اندیکاتور خود را در کتابش بنام “مفاهیم جدید در سیستم معاملاتی تکنیکال” در سال ۱۹۷۸ مطرح نمود.
همچنین وایلدر ابداع کننده نماگرهای دیگری مثل ATR و P.SAR و ADX میباشد.
قبل از اشباع خرید (Overbought) چیست؟ حضور در بازارهای مالی، وی یک مهندس مکانیک بوده که در زمینه معاملات املاک نیز فعال بوده است.
به جرات میتوان گفت اندیکاتور RSI یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها در بازارهای مالی میباشد.
نماگر RSI از نظر نحوه سیگنال دهی و نحوه نمایش عملکرد خود یک اسیلاتور به حساب میآید.
اما نوع سیگنال دهی و نحوه نمایش عملکرد، RSI را یک نماگر پیشرو معرفی میکند.
باید توجه داشته باشیم که RSI نمایش دهنده قدرت روند نسبت به نقطه شروع حرکت روند است.
چون بخاطر وجود کلمه “نسبی” در نام آن، برخی افراد آن را نمایشگر قدرت روند نسبت به سایر نمودارها میپندارند.
سیگنالهای این اسیلاتور نیز از نوع اشباع خرید یا Overbought و اشباع فروش یا Oversold میباشند.
همچنین سیگنالهای مربوط به واگرایی (Divergence) و همگرایی (Convergence) آر اس آی نیز بسیار ارزشمند هستند.
اگرچه RSI یک اندیکاتور بسیار پرکاربرد است اما همواره سیگنالهای آن باید توسط سیگنالهای سایر ابزار تکنیکال نیز تایید شوند.
ناحیه بالای ۷۰ درصد RSI همان ناحیه اشباع خرید یا Overbought میباشد.
بازه محصور در زیر تراز ۳۰ درصد RSI نیز ناحیه اشباع فروش یا Oversold نامیده میشود.
البته بعضی از تحلیلگران، در حالت سختگیرانهتر، از نواحی ۸۰ درصد و ۲۰ درصد استفاده میکنند.
یکی دیگر از ترازهای بسیار سودمند RSI در تحلیل تکنیکال، سطح ۵۰ درصد آن میباشد.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا (Relative Strength Index) که به اختصار به آن RSI گفته می شود در حقیقت یک اوسیلاتور است که در تحلیل تکنیکال بازارهای سهام، کالا و سایر بازارهای مالی از آن استفاده می شود. برای اینکه بدانید اوسیلاتور چیست ابتدا انواع اندیکاتورها را بررسی می کنیم:
اندیکاتورها را می توان به سه نوع تقسیم بندی کرد: اندیکاتورهای روند نما، اندیکاتورهای نوسان نما و اندیکاتورهای حجمی.
- اندیکاتورهای روندنما همانطور که از نامشان برمی آید روندها را به ما نشان می دهند. بعضی از این اندیکاتورها عبارتند از ایچی موکو و میانگین متحرک و . که در این بین اندیکاتور میانگین متحرک از همه پرکاربرد تر است.
- اندیکاتورهای نوسان نما اندیکاتورهایی هستند که بر اساس نوسانات قیمت در یک محدوده ی خاص به ما سیگنال خرید و فروش می دهند که به آنها اوسیلاتور (نوسان نما) گفته می شود. برخی اوسیلاتورهای معروف عبارتند از ATR و MACD و RSI . RSI بر اساس ورود یا خروج قیمت به/از محدوده ی اشباع خرید یا فروش به ما سیگنال می دهد که در ادامه به تفصیل شرح داده خواهد شد.
- اندیکاتورهای حجمی حجم بازار (میزان نقدینگی موجود در بازار) را محاسبه می کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI):
RSI صحبت از قدرت لحظه ای یا مومنتوم می کند نه بالا و پایین رفتن قیمت. وقتی به چارت یک نماد نگاه می کنیم، در نگاه اول روند قیمت را می بینیم که می تواند صعودی یا نزولی و یا در یک محدوده ی کوچک مشغول نوسان باشد. ولی در ورای ظاهر این نمودار اطلاعات مهمتری نهفته است و آن قدرتی است که قیمتها را بالا و پایین می کند. به این مفهوم مومنتوم لحظه ای می گویند که از طول کندلها قابل مشاهده است. برای مثال در یک روند صعودی، با اینکه قیمت در حال بالا رفتن است ولی قدرت این رشد همیشه به یک اندازه نیست. ممکن است در حین اینکه قیمت رو به بالا در حال رشد است ولی کندلهای سبز رنگ ما رفته رفته کوتاه تر و سایه هایشان بلندتر شوند. در مقایسه با روند صعودی ای که از کندلهای سبزرنگ با بدنه های بسیار بزرگ ولی سایه های کوتاه تشکیل شده است، روند اول قدرت کمتر و مومنتوم پایین تری دارد. یعنی در این روند صعودی با اینکه تعداد خریداران از تعداد فروشندگان بیشتر است ولی قدرت خرید پایین است.
با استفاده از RSI می توانیم روندمان را اعتبارسنجی کنیم. روندی معتبرتر است که بتواند به مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه دهد و هر چقدر روند جلوتر می رود، قله های بالاتری یا دره های پایین تری ساخته شود. به عبارت دیگر قیمت و قدرت همسو و موازی با هم جلو بروند. وقتی روندی رو به اتمام باشد، هرچند که به صعود یا نزول خود ادامه می دهد ولی دیگر قدرت سابق را ندارد و بدنه ی کندلها رفته رفته در حال کوچکتر شدن و سایه ها در حال بزرگتر شدن هستند. در این حالت وقتی به نمودار نگاه کنیم روند قیمت و RSI دیگر با هم همسو و در یک راستا نیستند. یعنی قیمت یک سقف یا کف جدید تشکیل می دهد ولی RSI همسو با این تغییر قیمت حرکت نمی کند. به این حالت اصطلاحا واگرایی گفته می شود که یکی از ارکان اصلی و مهم تحلیل تکنیکال است. اگر واگرایی در انتهای روند اتفاق بیفتد به آن واگرایی معمولی و در صورتی که در انتهای اصلاح قیمتی رخ دهد به آن واگرایی مخفی می گویند. از واگرایی معمولی برای تشخیص بازگشت روند قیمتی و از واگرایی مخفی برای تثبیت روند استفاده می کنیم.
بررسی واگرایی های احتمالی بین قیمت و RSI یکی از روشهای کم کردن سیگنالهای اشتباه است. از واگرایی برای تعیین نقطه ی ورود استفاده می شود. در یک روند صعودی وقتی خرید انجام می دهیم که علاوه بر اینکه روند صعودی باشد، RSI نیز با آن همسو باشد. به عبارت دیگر وقتی روندی صعودی داریم، برای اینکه مطمئن شویم این روند ادامه دار خواهد بود، باید به RSI آن نگاهی بیندازیم. اگر RSI نیز با روند همسو بود این نشان از سلامت روند است و این معنا را می دهد که این روند فعلا به رشد صعودی خود ادامه خواهد داد. پس در این نقطه می توانیم وارد معامله شویم و سود کنیم. در روندهای صعودی قله ی بالاتر در قیمت و قله ی پایین تر در RSI به معنای بازگشت روند، و دره ی بالاتر در قیمت و دره ی پایین تر در RSI به معنای ادامه ی روند است.
ولی اگر در معامله هستید واگرایی را برای خروج از معامله در نظر بگیرید و اگر خواستید وارد معامله ای شوید صبر کنید تا روند قبلی کاملا شکسته شود و روند جدیدی شروع بشود و تا زمانی که روند RSI صعودی است در معامله باقی بمانید تا وقتی که روند RSI شکسته شود. هرگاه قدرت و قیمت هر دو در حال بالا رفتن باشند یعنی قدرت روند صعودی بازار در حال افزایش است و تریدرها مشغول خرید هستند. ولی اگر قیمت در حال رشد باشد ولی قدرت روند کاهشی داشته باشد، این نشانه ای از اتمام روند صعودی و آغاز روند نزولی و به اصطلاح واگرایی بازار است.
برای RSI نیز مثل هر اندیکاتور دیگری باید یک دوره ی تناوب تعریف کنیم. این عدد به طور پیش فرض روی عدد 14 تنظیم شده است. شاخص قدرت نسبی از طول آن تعداد از کندلهای پیشین که در دوره ی تناوب انتخاب کرده ایم میانگین می گیرد و میانگین طول کندلهای سبز را با میانگین طول کندلهای قرمز مقایسه می کند و آنها را به صورت نمودار به ما نشان می دهد.
در نمودار RSI چند خط اساسی داریم. خط وسط 50 است که خط تصمیم گیری ست. اگر میانگین کندلهای سبز بیشتر باشد نمودار بالای 50 می رود و به این معناست که قدرت خریداران بیشتر است و بازار میل به صعود دارد. اگر میانگین کندلهای قرمز بیشتر باشد نمودار زیر عدد 50 می رود و این یعنی زور فروشندگان بیشتر و میل بازار به سمت نزول است.
RSI بین 0 تا 100 در حال نوسان است. به محدوده ی زیر 30 محدوده ی اشباع فروش و به محدوده ی بالای 70 محدوده ی اشباع خرید می گویند. RSI تشخیص وجود وضعیت بیش خرید(overbought) یا اشباع خرید و بیش فروش (oversold) یا اشباع فروش را در یک دارایی آسان می کند. اشباع خرید زمانی اتفاق می افتد که در مورد یک دارایی خرید زیادی صورت گرفته است. به همین ترتیب اگر یک دارایی به میزان زیادی توسط فروشندگان به فروش برسد می گوییم اشباع فروش روی داده است.
اگر بخواهیم یک توضیح ساده بدهیم هرگاه RSI از محدوده ی اشباع خرید به زیر خط 70 بیاید یک سیگنال فروش و هنگامی که از محدوده ی اشباع فروش به بالای خط 30 بیاید یک سیگنال خرید تلقی می شود و سیگنال گیری با محدوده هایی غیر از 30 و 70 سیگنال ضعیف به شمار می آید و می توان گفت اگر خط RSI خط 70 را از پایین به بالا قطع کند و از این خط بگذرد یک سیگنال خرید ضعیف، و اگر خط 30 را از بالا به پایین قطع کند و از خط 30 بگذرد یک سیگنال فروش ضعیف به حساب می آید.
برای اینکه احتمال سیگنال اشتباه را در RSI پایین بیاوریم می توانیم اعدادی را که به عنوان شروع نواحی اشباع خرید یا فروش در نظر گرفته ایم به اعداد 80 و 20 تغییر بدهیم؛ ولی سیگنالهایی که از این دو خط دریافت می کنیم از سیگنالهای خطوط 30 و 70 نیز ضعیف تر هستند و صرفا برای این به کار گرفته می شوند که گرفتار صف های خرید یا فروش نشویم و بتوانیم زودتر از روند باخبر شویم. اگر خط RSI خط 20 را از پایین به بالا قطع کند و از آن بگذرد یک سیگنال خرید ضعیف و اگر خط 80 اشباع خرید (Overbought) چیست؟ را از بالا به پایین قطع کند و از این خط بگذرد یک سیگنال فروش ضعیف به شمار می آید. ولی در حقیقت این اعداد یک سری اعداد قراردادی هستند و هر معامله گر باید با توجه به گذشته ی نمودار و بررسی اینکه نماد مورد نظرش قبلا روی چه اعدادی واکنش نشان داده است، این اعداد را تعیین کند. چه بسا نمودارهایی که خط اشباع فروش آنها به 30 هم نمی رسد و شاید باید آن را روی 40 تنظیم کرد. نکته ی دیگر اینکه هرچه از اوسیلاتورها در تایم فریم های بالاتری استفاده کنیم خطای کمتری دارند. مثلا RSI روی تایم فریم یک روزه یا چهار ساعته خیلی بهتر از یک ساعته جواب می دهد.
پس به طور کلی می توان گفت اندیکاتور RSI دو محدوده ی خرید و فروش را نشان می دهد. هرگاه شاخص RSI بالاتر از 70 برود، یعنی بازار وارد محدوده ی اشباع خرید شده است و هرگاه این شاخص به زیر 30 برسد یعنی در محدوده ی اشباع فروش است. سطح کلیدی 50 برای اسیاتور RSI تعیین کننده ی مرز بین صعودی و نزولی بودن بازار محسوب می شود. به عبارتی هرچقدر این شاخص به کف یا سقف خود نزدیک تر شود، نشان دهنده ی این است که روند فعلی بازار در حال تمام شدن است و به زودی تغییر خواهد کرد.
تحرکات شدید و ناگهانی قیمت سبب ایجاد سیگنالهای خرید و فروش اشتباه در RSI می شود. پس بهتر است در کنار اندیکاتور RSI از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز استفاده کنیم و فقط بر پایه ی سیگنالهای RSI معامله نکنیم؛ به همین سبب اندیکاتور شاخص نسبی اغلب در کنار ابزارهایی مثل خطوط روند و خطوط حمایت و مقاومت بکار گرفته می شود.
ناحیه اشباع خرید و اشباع فروش
اشباع خرید یا Overbought، به شرایطی میگویند که اعتقاد بر این است که سطح فعلی قیمت، بالاتر از ارزش ذاتی یا منصفانه سهام است. به طور کلی اشباع خرید حرکت اخیر و کوتاه مدت قیمت سهام را توصیف میکند و این انتظار را منعکس میکند که بازار در آینده نزدیک، قیمت را اصلاح میکند. اشباع عموما از تحلیل تکنیکال تاریخچه قیمت سهام نتیجه میشود اما ممکن است گاهی از تحلیل فاندامنتال نیز استفاده شود. عموما سهامی که در اشباع خرید است، شاید کاندیدای مناسبی برای فروش باشد.
وقتی یک سهام تحت فشار مداوم رو به بالا قرار گرفته باشد و از نقطه نظر تحلیل تکنیکال منتظر یک اصلاح باشیم، گفته میشود که در منطقه اشباع خرید قرار داریم. روند صعودی ممکن است به دلیل اخبار مثبت در مورد شرکت یا صنعت یا بازار باشد. فشار برای خرید موجب افزایش قیمت سهم شود و میتواند قیمت را بسیار بیشتر از آنچه معاملهگران انتظار دارند افزایش دهد در این زمان بسیاری از معاملهگران این شرایط را اشباع خرید مینامند و انتظار برگشت قیمت را دارند.
نحوه شناسایی نقطه اشباع خرید با RSI
تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط اشباع خرید محاسبات پیچیدهای را در اختیار معاملهگران قرار میدهد. در دهه ۱۹۵۰ جورج لین اسیلاتور استوکاستیک را توسعه داد که حرکتهای اخیر قیمت را بررسی کرده و تغییرات قریب الوقوع در مومنتوم و روند قیمت سهام را شناسایی میکند. این اوسیلاتور بعدها به پایه و اساس اندیکاتوری تبدیل شد اشباع خرید (Overbought) چیست؟ که اندیکاتور پایه جهت شناسایی اشباع برای سهام است و امروزه به آن شاخص قدرت نسبی (RSI) میگوییم. RSI با استفاده از فرمول زیر قدرت حرکات قبلی قیمت را طی یک دوره اخیر (معمولا ۱۴ روزه) اندازه گیری میکند:
در این فرمول پارامتر RS نسبت متوسط حرکت رو به بالا به رو به پایین را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. هنگامی که RSI به بالای ۷۰ میرسد، نشان میدهد که قیمت سهام وارد منطقه اشباع خرید شده است و بازار باید با فشار نزولی در کوتاه مدت اصلاح شود. بسیاری از معاملهگران برای تایید سیگنال RSI از کانالهای قیمت مانند باندهای بولینگر استفاده میکنند. هنگامی که RSI به بالای ۷۰ رسیده و قیمت به باند بالایی بولینگر اصابت کرد، تحلیلگران منتظر یک کاهش در سهام هستند.
در اینجا مثالی از یک نمودار با RSI بالای ۷۰ آورده شده است که نشان میدهد در اشباعخرید هستیم.
در نمودار بالا هنگامی که قیمت به اشباع فروش اندیکاتور RSI (زیر ۳۰) سقوط کرده پس از آن شاهد افزایش قیمت در ماه اکتبر بودهایم. همین شرایط زمانی که قیمت به اشباعخرید رسیده و اندیکاتور RSI به بالای ۷۰ در ماه فوریه رفته صادق است. در اینجا نشان میدهد سهام یک اصلاح یا حرکت به سمت پایین خواهد داشت.
اشباع خرید از نظر فاندامنتال
به طور سنتی، شاخص استاندارد ارزش سهام نسبت قیمت به درآمد (P/E) بوده است. تحلیلگران و شرکتها برای شناسایی قیمت مناسب برای یک سهام خاص، عموما از نتایج گزارش یا برآورد درآمد آن شرکت استفاده میکنند. اگر P/E سهام بالاتر از صنعت یا شاخص مربوط به خود باشد، ممکن است سرمایهگذاران ارزش آن را بیش از حد ارزیابی کرده و از خرید آن چشمپوشی کنند. این نوعی از تحلیل فاندامنتال است که از فاکتورهای اقتصاد کلان و صنعت جهت تعیین قیمت مناسب برای سهام استفاده میکند.
اشباع خرید از نظر تکنیکال
تحلیل تکنیکال به معاملهگران این امکان را داده است تا از اندیکاتورها برای پیشبینی قیمت سهام استفاده کنند. این اندیکاتورها قیمت، حجم و مومنتوم اخیر سهام را اندازه گیری میکنند. معاملهگران با استفاده از ابزارهای تکنیکال سهمهایی را که در معاملات اخیر بیش از حد ارزشگذاری شدهاند، شناسایی کرده و از آنها به عنوان اشباع خرید یاد میکنند.
برخی از معاملهگران از کانالهای قیمتی مانند باند بولینگر (Bollinger Bands) برای کشف مناطق اشباع استفاده میکنند. وقتی قیمت به باند بالایی در باندهای بولینگر میرسد، احتمالا در منطقه اشباع خرید است.
اشباع فروش یا Oversold به چه معناست؟
اصطلاح اشباع فروش به شرایطی گفته میشود که دارایی در قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی یا منصفانهاش معامله شود و پتانسیل بازگشت قیمت به بالا را داشته باشد. ممکن است سهام مدتها در شرایط اشباع فروش باقی بماند، اشباع فروش به این معنی نیست که افزایش قیمت به زودی رخ خواهد داد. بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکال میتوانند سطوح اشباع خرید و اشباع فروش را تشخیص دهند. این اندیکاتورها ارزیابی خود را بر اساس قیمت حاضر نسبت به قیمتهای پیشین انجام میدهند. همچنین میتوان از مبانی فاندامنتال برای اینکه ببینید آیا دارایی زیر ارزش ذاتی خود معامله میشود یا خیر استفاده کنید.
اشباع فروش به شما چه میگوید؟
اشباع فروش برای یک معاملهگر فاندامنتال به این معناست که دارایی زیر ارزش واقعیاش در حال معامله است. تحلیلگران تکنیکال معمولا وقتی در مورد اشباع فروش صحبت میکنند، یک اندیکاتور مدنظرشان است. البته هر دو روش معتبر است اگرچه دو گروه از ابزارهای مختلفی برای تعیین شرایط اشباع فروش استفاده میکنند.
اشباع فروش از نظر فاندامنتال
از نظر فاندامنتال اشباعفروش زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران احساس کنند سهام (یا هر دارایی دیگر) زیر ارزش واقعی خود در حال معامله است. این کاهش ارزش میتواند در نتیجه اخبار ناخوشایند در مورد شرکت، چشمانداز ضعیف برای پیشرفت شرکت، عدم تمایل سرمایهگذاران به صنعت مورد نظر یا افت کل بازار باشد.
به طور سنتی، شاخص استاندارد ارزش سهام، نسبت قیمت به درآمد (P/E) بوده است. تحلیلگران و شرکتها برای شناسایی قیمت مناسب یک سهام خاص، عموما از نتایج گزارش یا برآورد درآمد آن شرکت استفاده میکنند. اگر P/E سهام به زیر دامنه تاریخی خود سهام برود یا به زیر P/E متوسط صنعت برسد، ممکن است سرمایهگذاران سهام را در حال اشباعفروش دیده و اقدام به خرید آن برای سرمایهگذاری بلند مدت کنند.
به عنوان مثال سهامی که در طول تاریخ در P/E بین ۱۰ تا ۱۵ معامله میشده است اگر به یکباره P/E این شرکت به ۵ برسد، این سیگنال به سرمایهگذاران ارسال میشود که نگاهی دقیقتر به بنیانهای شرکت بیندازند. اگر شرکت هنوز قوی باشد، سهام ممکن است به اشباعفروش رسیده و یک گزینه خوب برای خرید باشد. اما باید تجزیه و تحلیل دقیقی انجام داد چراکه ممکن است دلیل خوبی وجود داشته باشد که سرمایهگذاران دیگر به شرکت علاقهمند نباشند.
اشباع فروش از نظر تکنیکال
معاملهگران میتوانند از اندیکاتورهای تکنیکال نیز برای تعیین سطوح اشباعفروش استفاده کنند. یک اندیکاتور تکنیکال تنها قیمت فعلی را با قیمتهای پیشین مقایسه میکند و دادههای بنیادین را در نظر نمیگیرد. شاخص مقاومت نسبی (RSI) حرکات قیمت را طی یک دوره اخیر (معمولا ۱۴ روزه) اندازه گیری میکند.
هنگامی که اندیکاتور RSI به زیر ۳۰ سقوط میکند، به معاملهگران این سیگنال صادر میشود که ممکن است سهام در منطقه اشباعفروش قرار گرفته باشد. این به معنای آن است که قیمت در یک سوم پایینتر از محدوده قیمتی اخیر خود در حال معامله است. هنگامی که قیمت وارد شرایط اشباع فروش شد، بسیاری از معاملهگران منتظر میمانند تا نشانههایی از افزایش را مشاهده کنند چراکه قیمت بلافاصله افزایش پیدا نمیکند و ممکن است مدتها طول بکشد تا روند صعودی آغاز شود. بعضی از معاملهگران منتظر میمانند تا RSI خط ۳۰ را رو به بالا بکشند و در آن زمان خرید میکنند.
همچنین بعضی دیگر از معاملهگران از کانالهای قیمت مانند باندهای بولینگر برای ردیابی مناطق اشباعفروش استفاده میکنند. وقتی قیمت به باند پایین میرسد، احتمالا در منطقه اشباع فروش است. در این مورد نیز معاملهگران ابتدا صبر میکنند تا قیمت دوباره شروع به افزایش کند سپس وارد معامله خرید میشوند.
نمونههایی از اشباع فروش با استفاده از تحلیل فاندامنتال و تکنیکال
در نمودار بالا، قیمت یک سهام را با دو اندیکاتور در زیر آن مشاهده میکنید. اندیکاتور بالایی RSI و اندیکاتور پایینی P/E است.
تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش
اشباع فروش شرایطی است که دارایی در پایینترین سطح قیمتی اخیر خود معامله میشود یا بر اساس دادههای فاندامنتال زیر قیمت ذاتی در حال معامله است در حالی که اشباع خرید دقیقا عکس این موضوع است. وقتی قیمت یک دارایی در بالای محدوده قیمتی اخیر خود در حال معامله باشد، گفته میشود که سهام در شرایط اشباع خرید است. باید توجه داشت که اشباع خرید یا فروش دستور ورود یا خروج از سهم را نمیدهند بلکه هشداری صادر میکنند تا قیمت را بیشتر بررسی کنید.
محدودیتهای استفاده از اشباع فروش
بعضی از معاملهگران به اشباعفروش به عنوان یک سیگنال خرید نگاه میکنند در حالی که این شرایط تنها یک هشدار است. این هشدار به معاملهگران میگوید که سهام در زیر محدوده قیمت خود در حال معامله است. در بسیاری از مواقع پس از صدور سیگنال اشباع فروش، قیمت باز هم افت میکند. حتی اگر سهام یا دارایی ارزش بسیار بالایی داشته باشد، ممکن است پیش از آن که شروع به افزایش قیمت کند، تا مدتها شاهد نزول قیمت سهم باشیم. به همین دلیل بسیاری از معاملهگران منتظر میمانند تا علائم حرکت قیمت را مشاهده کنند و سپس وارد معامله میشوند.
آموزش تحلیل ارز دیجیتال
یکی از الزامات ورود به بازارهای مالی، به خصوص دنیای ارزهای دیجیتال، آموزش تحلیل ارز دیجیتال میباشد. در این مقاله سعی داریم تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را به زبان ساده آموزش دهیم. مفهوم تحلیل تکنیکال(Technical Analysis) بر اساس عرضه و تقاضا یک جفت ارز، یک کالا و یا سهام یک شرکت، بنا شده است. کاربران حوزه ارزهای دیجیتال نیز برای شروع کار خود و انجام معاملات سودمند به آموزش تکنیکال ارز دیجیتال احتیاج دارند. در این مقاله، از ابتدا تا انتهای آموزش تحلیل ارز دیجیتال را برای شما توضیح خواهیم داد.
تحلیل ارزهای دیجیتال چیست؟
همانگونه که پیش تر گفته شد، روند قیمتی بازارهای مالی بر اساس عرضه و تقاضا پایهگذاری شده است. قیمتها، با خرید و فروش سرمایهگذاران و یا تریدرها، کاهش و یا افزایش مییابد. اما گاهی اوقات به خاطر جو نامناسبی که در دنیا به وجود میآید، از جمله خبر جنگ روسیه با اوکراین، شیوع همگانی ویروس کرونا، هک صرافی یونی سواپ و یا خبرهای مثبت از جمله؛ تفاهم نامه همکاری بین دو شرکت جهت فروش بیشتر، راه اندازی اتریوم 2 جهت کاهش هزینههای تراکنش و یا تقاضای مردم برای خرید خودروهای الکتریکی، باعث میشود که تنها تحلیل تکنیکال، جوابگوی تحلیل ما از بازار را برا آورده نکند. در این صورت، استفاده از تحلیل فاندامنتال(خبر) مکمل پیشبینی روند بازار خواهد بود. جهت اطلاعات بیشتر در خصوص سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال، مقاله چگونگی سرمایهگذاری در ارز دیجیتال را مطالعه کنید.
در تحلیل تکنیکال یک اصطلاح وجود دارد که میگوید؛ تاریخ دوباره تکرار خواهد شد. معنی این جمله این است که کندلهای شکل گرفته بر روی چارت، به صورت موجهایی تکرار شونده در بازه زمانی متفاوت تکرار میشوند. یعنی قیمت از حالت صعودی به حالت نزولی و یا خنثی تغییر جهت میدهد و یا برعکس. با اموزش تحليل تكنيكال ارز ديجيتال، شما میتوانید الگوهایی که در نمودار در حال شکل گیری هستند، با استفاده از ترند لاین و اندیکاتورها، میتوانید روند بازار را در کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت یک جفت ارز را پیش بینی نمایید و یک استراتژی معاملاتی مختص به خود ایجاد کنید.
مبانی اولیه آموزش تحلیل ارز دیجیتال
قبل از اینکه به سراغ شناخت نمودار و کندل شناسی برویم، در ادامه به 3 مورد از مفاهیم، اموزش تحلیل ارز دیجیتال و آموزش فاندامنتال ارز دیجیتال میپردازیم.
مبانی اولیه آموزش تحلیل ارز دیجیتال
- مفهوم روندها
الگوها
- کندل استیک
اسیلاتورها و اندیکاتورها
- اندیکاتور RSI
روندها
یکی از اصول اولیه تحلیل تکنیکال، یادگیری روند قیمت و حرکت بازار است که با استفاده از سطوح مقاومت و حمایت و اندیکاتورها به تشخیص صحیح روند میتوان پی برد. در ادامه به 3 دسته از روند ها میپردازیم.
روند صعودی بازار
یک نوع روند، استوار بر موجهای بالارونده است که سقف قیمتی جدیدی را به ثبت میرساند. این بازار به اصطلاح بازار گاوی Bullish نیز نامیده میشود که نشان دهنده تقاضا بیشتر نسبت به عرضه کمتر و قدرت خریدارن بر فروشندگان دارد.
روند نزولی بازار
به اصطلاح بازار خرسی Bear گفته میشود که متشکل از یکسری موجهای پایین رونده است و نشان دهنده غلبه فروشندگان نسبت به خریداران و عرضه بیشتر نسبت به تقاضای کمتر آن جفت ارز دارد.
روند خنثی بازار
در این نوع بازار، یک تعادل نسبی بین خریدارن و فروشندگان حاکم است و قیمت، در یک کانالی به صورت تناوبی بالا و پایین حرکت میکند. به عبارتی دیگر، قیمت، توانایی شکستن سقف و کف قبلی خود را ندارد.
کندل استیک
نمودارهای شمعی ژاپنی یا کندل استیک یکی از پرکاربردترین قسمت تحلیل تکنیکال است. این کندلها به صورت متناوب و پشت سر هم در چارت شکل میگیرند و جهت بازار را مشخص مینمایند. بیشتر از کندل استیکها، برای تشخیص تغییر روند در چارت استفاده میشود. در تصویر زیر مشاهده میکنید که هر کندل میتواند به دو صورت قرمز در روند نزولی و سبز در روند صعودی ایجاد شود و هر کدام از چهار قسمت تشکیل شده است. با آموزش کندل شناسی ارز دیجیتال، تریدهای خود را بدون استرس باز کنید.
اسیلاتور RSI
RSI یا شاخص قدرت نسبی در واقع یک اسیلاتور است که بین 0 تا 100 در نوسان میباشد. چنانچه از وب سایت تحلیلی تریدینگ ویو (Trading View)، استفاده نمایید، به خوبی میتوانید از این شاخص بهره ببرید. شما میتوانید تمام اطلاعات کامل در خصوص تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را با خرید پکیج ارز دیجیتال بدست آورید.
قدرت شاخص نسبی، با تغییر دادن تایم فرم معاملاتی خود تغییر خواهد کرد. اگر تایم فرم خود را بر روی تایم بالا یعنی چهار ساعته یا یک روزه قرار دهید. به خوبی میتوانید بر روی نمودار RSI روند برگشت بازار را تشخیص دهید. هرچه مقدار RSI پایین تر باشد به معنای منطقه اشباع فروش(Oversold) هرچه مقدار RSI بیشتر باشد به معنای منطقه اشیاع خرید(Overbought) میباشد.
خطوط حمایت و مقاومت
ناحیه یا خطوط حمایت و مقاومت(Support and Resistance)، یک ابزار تحلیل تکنیکال قدرتمند است که در تایم فریمهای مختلف میتوان از آن برای گرفتن پوزیشنهای شورت(Short) و لانگ(Long) استفاده کرد و نقش اساسی در تحلیل تریدرها دارد. این خطوط، بیشتر در نواحی قله و سقف قبلی و بعدی خود، به صورت متناوب تشکیل میشود. معمولاً در قیمتهای رند این اتفاق میافتد. از خطوط حمایت و مقاومت به اضافه شناخت کندل استیک(candle stake information) به راحتی میتوان، مسیر حرکت بازار را تا حدود زیادی پیشبینی نمود.
نمودار بیت کوین به تترBTCUSDT
آموزش فاندامنتال ارز دیجیتال
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی به بررسی دقیق اطلاعات، در خصوص جفت ارزی که قصد معامله آن دارید، گفته میشود. این بررسی شامل خواندن مطالب و ویژگیهای یک ارز دیجیتال از جمله تیم طراحی و بنیان گذاران آن، اهداف ارز دیجیتال ارائه شده، مقدار سپردهای که سرمایهگذاران در آن طرح سرمایه گذاری کردند و دنبال کردن اخبار دنیای ارزهای دیجیتال میتوان نام برد. معامله کردن ارزهای دیجیتال، نوسانات زیادی دارد که مهارت زیادی را طلب میکند. نه تنها با آموزش تحلیل ارز دیجیتال، بلکه با داشتن اطلاعات کافی از خبرهای دنیای اقتصاد و یا آموزش فاندامنتال ارز دیجیتال میتوانید، تسلط کافی بر انجام تریدهای روزانه خود داشته باشید.
وقتی که تنها با تحلیل تکنیکال کار میکنید، چشمان خود را بر روی اخباری که حول محور آن ارز دیجیتال در حال گردش است، بسته اید و نمیدانیم در حال حاضر، کدام ارز دیجیتال با کدام کمپانی قرار داد بسته است و یا کدام ارز دیجیتال در حال راه اندازی بلاکچین اختصاصی خود است.
پس بهتر است الگوی معاملاتی خود را تغییر داده و علاوه بر استفاده از انواع اندیکاتورها و ابزارهای تحلیلی، در شبکههای اجتماعی و دنیای مجازی هم آگاه باشید. در ادامه مقاله موزش تحلیل ارز دیجیتال به سه مورد از وب سایتهای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتالی میپردازیم.
وب سایتهای آموزش فاندامنتال ارز دیجیتال
- اینتودبلاک (intotheblock.com)
- گلس نود (Glassnode.com)
- کوین متریکس (Coinmetrics.io)
جمع بندی
تحلیل و آنالیز روزانه، از جمله اقداماتی است که یک تریدر را برای ورود به دنیای زیبای ارزهای دیجیتال آماده میکند. در این مقاله با عنوان آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، آموختید که علاوه بر آموزش تکنیکال ارز دیجیتال و کندل شناسی ارز دیجیتال، از تحلیل بنیادی نیز نباید غافل شد. همچنین حتی اگر دوره تحلیل تکنیکال نیز گذرانده باشید، نباید به خود مغرور شوید و دست به معاملات قمارگونه و پر رسیک بزنید، چون تحلیل تکنیکال 100 درصد جوابگوی شما نخواهد بود.
سوالات متداول
آیا ترید و یا سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی مانند فارکس، ریسک دارد؟
بله، ترید در بازارهای مالی، از جمله فارکس، سهام و ارزهای دیجیتال، دارای ریسک و ضرر است. این ریسکها با تجربه کردن، به مرور زمان کم خواهد شد. زیرا هر چه پوزیشنهای بیشتری باز کنید، متوجه اشتباه یا درستی کار خود، میشوید و با ترفندها و قلقهای بازار، آشنا خواهید شد.
آیا با گذراندن دوره مقدماتی، شما یک تریدر شده اید؟
خیر، با گذراندن دروه مقدماتی، شما تنها یک اطلاعات اولیه در حد اطلاعات عمومی از بازارهای مالی و ارز دیجیتال کسب کردهاید. وقتی که وارد میدان شده و اولین ترید خود را انجام میدهید، تازه متوجه میشوید که وارد چه دنیای بزرگ و ثروت آفرینی شدهاید و دیگر دوست ندارید از آن خارج شوید. دوره های پیشرفته تر در همین وب سایت، قابل خریداری است.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در ارز دیجیتال دارد؟
افراد فعال در بازارهای مالی مانند بورس سهام، فارکس، رمزارزها و … از روشهای متنوعی برای کسب سود استفاده میکنند. برخی از افراد سرمایهگذاری را ترجیح میدهند و تمایلشان به سمت استفاده از تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) است. در سمت مقابل، بسیاری از افراد به ترید و معاملهگری مشغولند و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، پراستفادهترین ابزار آنها برای کسب سود از داراییهای مختلف است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که اغلب از آن به عنوان نمودارخوانی یاد میشود، نوعی از تحلیل است که با هدف پیشبینی رفتار آینده بازار برپایه حرکات قیمتی (Price Action) و دادههای حجمی معاملات (Volume Data) که در گذشته صورت گرفته، انجام میشود. تحلیل تکنیکال به حد زیادی در بازار سهام و دیگر بازارهای مالی سنتی به کار گرفته شده و همچنین جزئی جدایی ناپذیر از معاملات ارزهای دیجیتال در بازار کریپتوکارنسی است.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد و رویکرد آن در بررسی یک دارایی به کلی متفاوت است. در تحلیل تکنیکال فقط روی حرکات قیمتی گذشته (Historical Price Action) تمرکز میشود و معاملهگران از آن برای بازههای زمانی کوتاهی مانند 1 دقیقه تا چند هفته استفاده میکنند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
در حالی که اولین استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال به قرن هفدهم میلادی در آمستردام و قرن هجدهم میلادی در ژاپن برمیگردد، اما اکثر روشهای تحلیل تکنیکال امروزه حاصل تلاشهای آقای چارلز داو (Charles Dow) است. داو کار خود را با روزنامهنگاری در حوزه مالی آغاز کرد و در ادامه وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal) را بنا نهاد. داو از اولین کسانی بود که متوجه رفتارهای قیمتی مشابه بین داراییهای خاص شد، رفتارهایی که از یک روند مشخص تبعیت میکردند. کارهای او بعدتر به عنوان تئوری داو (Dow Theory) نام گرفت که پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی است.
در سالهای آغازین، روشهای موجود برای استفاده از تحلیل تکنیکال ابتدایی بود و تمام محاسبات به صورت دستی و بر روی صفحات کاغذ انجام میشد. اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن و امروزی کامپیوترها، تحلیل تکنیکال با سرعت بیشتری گسترش یافت و حالا یکی از ابزارهای مهم برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران شده است.
رویکرد تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال براساس مطالعه قیمتهای جاری و گذشته یک دارایی استوار است و فرض اصلی آن این است که حرکات قیمتی یک دارایی به طور اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه “تاریخ تکرار میشود” و روندهای قیمتی فعلی را میتوان با مطالعه تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده، شناسایی کرد.
هسته اصلی تحلیل تکنیکال را عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) تشکیل میدهند و در واقع نمودی از احساسات بازار (Market Sentiment) را به صورت کلی به نمایش میگذارد. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی حاصل تقابل فشار خرید و فروش است و این فشارها به طور ويژه با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران (احساساتی مانند ترس و یا طمع) در ارتباط است.
ذکر این نکته ضروری است که تحلیل تکنیکال در بازارهایی که روندهای قیمتی به صورت طبیعی شکل میگیرند و معاملات در آنها با حجم و لیکوئیدتی بالایی انجام میشود، قابل اعتمادتر و موثرتر است. هرچه حجم معاملات بازار بیشتر باشد، امکان دستکاری قیمتها (Price Manipulation) و در نتیجه نوسانات غیرطبیعی که باعث میشود سیگنالهای اشتباه در تحلیل تکنیکال ایجاد شود و از کارایی این نوع تحلیل بکاهد، کمتر خواهد بود.
یکی از ابزارهای اصلی در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها (Indicators) است. استفاده از اندیکاتورها توسط معاملهگران باعث افزایش کارایی و سرعت در تحلیل تکنیکال میشود. این ابزار در جهت شناسایی روندهای موجود و همچنین فراهم کردن اطلاعات با ارزش درباره روندهایی که در آینده نزدیک شکل خواهند گرفت، به کمک معاملهگران می آیند. از آنجایی که اندیکاتورها امکان اشتباه دارند، دستهای از معاملهگران از چندین اندیکاتور در کنار یکدیگر در جهت کاهش ریسک تحلیل های خود استفاده میکنند.
اندیکاتورهای متداول در تحلیل تکنیکال
افرادی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، معمولا اندیکاتورها و ابزارهای بسیار متنوعی را برای شناسایی روندهای بازار براساس نمودارها و دادههای گذشته به کار میگیرند. در ادامه به معرفی چند اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال میپردازیم.
اندیکاتور میانگین متحرک
در میان تعداد اندیکاتورهای فراوان در تحلیل تکنیکال، اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) یا SMA یکی از پرکاربردترین و شناختهشدهترین اندیکاتورها است. همانطور که از نام آن مشخص است، اندیکاتور میانگین متحرک ساده براساس میانگین قیمتهای پایانی یک دارایی در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه میشود. شکل دیگر و اصلاح شده از این اندیکاتور، میانگین حرکت نمایی (Exponential Moving Average) یا EMA است که در محاسبات آن برای دادههای اخیر در یک بازه زمانی وزن بیشتری نسبت به داده های قدیمی تر قائل می شود.
اندیکاتور RSI
یکی دیگر از اندیکاتورهای متداول، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا RSI است که در دستهی نوسانگرها یا اسیلاتورها (Oscillators) قرار میگیرد. برخلاف اندیکاتور میانگین متحرک ساده که به صورت ساده، تغییرات قیمتی را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای محاسباتی ریاضی را بروی دادههای قیمتی اعمال مینمایند و اطلاعاتی را تولید میکنند که در یک بازه مشخص و از قبل تعریف شده به نمایش در میآیند. به طور مثال اندیکاتور RSI در بازه صفر تا صد نوسان می کند.
بیشتر بخوانید: جلسه بیست و سوم آموزش تحلیل تکنیکال – اندیکاتور RSI
اندیکاتور بولینگر باند
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands) یا به طور مخفف BB، یکی دیگر از انواع اندیکاتورها است که محبوبیت بالایی نزد معاملهگران دارد. اندیکاتور بولینگر باند از دو باند عرضی و جانبی تشکیل شده که در اطراف خط مرکزی که یک میانگین متحرک است، حرکت میکنند. از این اندیکاتور در جهت شناسایی مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در یک دارایی استفاده میشود. همچنین میزان نوسان بازار (Market volatility) را می توان با استفاده از این اندیکاتور اندازه گیری نمود.
اندیکاتورهای مشتق شده
در کنار ابزارهای ساده و پایهای در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی نیز وجود دارند که براساس دادههای دیگر اندیکاتورها عمل می کنند. برای مثال اندیکاتورStochastic RSI با اعمال فرمولهای ریاضی بر روی اندیکاتور RSI معمولی محاسبه میشود. مثال دیگری در این زمینه، اندیکاتور محبوب مک دی یا واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) است که با تفریق دو EMA که خط اصلی MACD را میسازند، شکل می گیرد. همچنین این اندیکاتور یک هیستوگرام دارد که براساس اختلاف دو EMA که در بالاتر به آن اشاره شده، ساخته می شود.
سینگالهای معاملاتی
در کنار استفاده از اندیکاتورها به عنوان یک ابزار برای شناسایی روندهای کلی، آنها را میتوان برای شناسایی نقاط احتمالی ورود و یا خروج (سیگنال های خرید یا فروش) نیز بکار گرفت. این سیگنالها وقتی که اتفاقات خاصی در نمودار شکل میگیرد، به وجود می آیند. برای مثال فرض کنید:
اندیکاتور RSI عددی بالاتر از عدد 70 را در بازه خود به نمایش گذاشته است. این عدد می تواند به شما بیان کند که بازار در شرایط اشباع خرید (Overbought) قرار دارد. با همین منطق، وقتی که این اندیکاتور عدد زیر 30 را به نمایش می گذارد، به شما می گوید که شرایط بازار در حالت اشباع فروش (Oversold) است. این اطلاعات به شما برای یافتن نقاط ورود و خروج احتمالی کمک شایانی میکند.
همانطور که تاکنون گفته شد، سیگنالهای معاملاتی که با تحلیل تکنیکال ارائه می شوند همیشه دقت بالایی ندارند و تعداد بسیار زیادی از نویزها و سیگنالهای اشتباه بوسیله اندیکاتورها صادر میشود. این اتفاق زمانی پررنگتر میشود که بدانیم بازار کریپتوکارنسی بازار بسیار کوچکتر و پرنوسانتر نسبت به بازارهای سنتی است.
انتقادات به تحلیل تکنیکال
اگرچه تحلیل تکنیکال را میتوان پراستفادهترین ابزار برای خرید و فروش داراییها در بازارهای مختلف دانست، اما به نظر بسیاری از متخصصان این روش غیر قابل اطمینان و بحث برانگیز است و اغلب به عنوان پیشگویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) و توجیه رفتار خود از آن یاد میشود. بر اساس پیشگویی خودآموز، یک رویداد زمانی اتفاق میافتد که تعداد بسیار زیادی از مردم فکر کنند که آن اتفاق خواهد افتاد. منتقدین در این باره معتقدند:
در بستر بازارهای مالی، اگر تعداد بسیار زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران بر روی یک نوع از ابزار مانند خطوط حمایت و مقاومت تمرکز کنند، احتمال اینکه این ابزار بهتر عمل کند بیشتر می شود.
از سوی دیگر، بسیاری از حامیان تحلیل تکنیکال می گویند که هر شخص چارتیست و نمودارشناس، روش خاص خود برای تحلیل نمودارها را دارد و در نگاه کلان غیر ممکن است که تعداد بسیار زیادی از معاملهگران، اندیکاتورها و روش و استراتژی یکسانی برای معامله داشته باشند.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت یک دارایی، تمام عوامل بنیادی و فاندامنتال مرتبط با آن دارایی مشخص را به نمایش گذاشته است. اما در مقابل تحلیل تکنیکال که تمرکز اصلی آن روی دادههای قیمتی گذشته و حجم معاملات است، در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، استراتژیهای تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار گستردهتری وجود دارد که با هدف تعیین قیمت ذاتی یک دارایی گسترش داده شدهاند.
تحلیل فاندامنتال بر این فرض است که کارایی آینده یک دارایی به چیزی بیشتر ازدادههای قدیمی آن وابسته است. به طور خاص، تحلیل فاندامنتال روشی برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت و یا دارایی براساس گسترهی بزرگی از شرایط و عوامل اقتصادی خرد و کلان مانند مدیریت شرکت، اعتبار، شرایط بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت و … است.
بنابراین برخلاف تحلیل تکنیکال که بیشتر ابزاری برای پیشبینی حرکات قیمتی و رفتار بازار است، تحلیل فاندامنتال را روشی برای شناسایی اینکه آیا یک دارایی براساس بستر بازار و پتانسیل خود بیش از اندازه ارزش گذاری (Overvalued) شده است و یا خیر میدانیم. در حالی که تحلیل تکنیکال بیشتر توسط معاملهگران کوتاه مدت به کار گرفته میشود، تحلیل فاندامنتال بیشتر مورد توجه مدیران صندوقهای سرمایهگذاری (Funds Managers) و سرمایهگذاران بلند مدت است.
علیرغم استفاده از دادههای تجربی، تحلیل تکنیکال همچنان میتواند تحت تاثیر تعصبات شخصی و یا احساسات قرار بگیرد. برای مثال، معاملهگری که در ذهن خود به نتیجهی مشخصی درباره قیمت یک دارایی رسیده است (چه بر اساس تعصبات و چه احساسات)، به احتمال فراوان ابزارهای تحلیل تکنیکال خود را به گونهای دستکاری کرده تا تعصبات و افکار شخصی خود را تایید نماید. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی و خواستهی آنها اتفاق می افتد. همچنین تحلیل تکنیکال میتواند در یک بازه زمانی که بازار الگو و روندهای مشخصی را ارائه نمیکند، اشخاص را بیشتر به اشتباه بیندازد.اشباع خرید (Overbought) چیست؟
سخن پایانی
در کنار انتقادات و سخنان بحث برانگیز که کدام روش بهتر است، برای خرید و فروش ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگری، ترکیبی از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به عنوان انتخابی بهینه و منطقی تر توسط بسیاری از افراد پذیرفته شده است. در حالی که تحلیل فاندامنتال بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت اشاره دارد، تحلیل تکنیکال این امکان را فراهم مینماید که اطلاعات مفیدی درباره شرایط کوتاه مدت بازار در اختیار شما قرار دهد.