استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت

همینطور که در تصویر میبینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما بهعنوان سیگنال معکوسشدن روند درنظر گرفته میشود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو میتواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بستهشدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار میتواند نشاندهنده یک روند صعودی قویتر و تاییدیهای برای الگوی چکش تلقی شود.
معاملهگران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخشهای مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.
استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت
در این مطلب میخوانید چگونه از حمایت و مقاومت استفاده کنید تا بتوانید تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید.
به زبان ساده، محدوده حمایت (Support) جایی است که قیمت یک دارایی استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت از آن محدوده تمایل به رشد دارد و محدوده مقاومت (Resistance) جایی است که قیمت در آن محدوده تمایل به افت دارد.
اما پیش از اقدام به معامله براساس این مناطق در یک نمودار، معاملهگران باید اطلاعاتی بیش از تعاریف ساده در مورد حمایت و مقاومت داشته باشند.
برای استفاده موثر از حمایت و مقاومت، ابتدا باید بدانید قیمت یک دارایی چگونه تغییر پیدا میکند، تا بتوانید حمایت و مقاومت را در آن چارچوب تفسیر کنید.
همچنین باید آگاه باشید که انواع متفاوتی از حمایت و مقاومت وجود دارند:
- مینور یا کوچک (Minor)
- ماژور یا بزرگ (Major/Strong).
سطوح حمایت یا مقاومت جزئی یا مینور، توانایی پایینی در برابر فشار عرضه یا تقاضا دارند، درحالیکه در سطوح قوی یا ماژور، معمولا قیمت در تلاش اول نمیتواند آن سطح حمایت یا مقاومت را بشکند و با چندین تلاش ممکن است آن سطح شکسته شود.
استفاده از خطوط روند (TRENDLINES)
خطوط روند خطوط افقی یا زاویهداری هستند که حمایت و مقاومت را برجسته میکنند. اگر قیمتی در دو موقعیت مختلف پشت سر هم در یک محدوده قیمت ثابت متوقف شده و در جهت عکس حرکت کند، خطی افقی ترسیم میشود تا نشان داده شود که بازار در حال تلاش برای عبور از آن محدوده است.
در روند صعودی، قیمت سقفها و کفهای بالاتر ایجاد میکند و در روند نزولی، قیمت کفها و سقفهای پایینتر از قبل ایجاد میکند.
سقفها و کفها را در یک روند به یکدیگر متصل کنید. سپس آن خط را به سمت راست ادامه دهید تا ببینید حمایت یا مقاومت بالقوه قیمت در آینده کجا خواهد بود.
این خطوط ساده، روندها، دامنههای قیمت، و سایر الگوهای نموداری را مشخص خواهند کرد. خطوط روند میتوانند به معاملهگران به صورت تصویری نشان دهند که بازار در حال حاضر در چه مسیری حرکت میکند و در آینده چه خواهد شد.
سطوح حمایت و مقاومت جزئی و عمده
سطوح حمایت و مقاومت جزئی قدرت کمی در برابر فشار عرضه و تقاضا دارند و معمولا به راحتی شکسته میشوند.
به عنوان مثال، اگر روند قیمت به سمت پایین است، ابتدا یک کف ایجاد میکند، سپس باز میگردد و بعد دوباره شروع به افت میکند.
آن کف را میتوان محدوده حمایت جزئی دانست زیرا قیمت متوقف نشد و از آن سطح بازگشت کرد. اما از آنجا که روند نزولی است، احتمالا قیمت در نهایت از آن سطح حمایت جزئی بدون هیچ مشکلی به پایین افت خواهد کرد.
مناطق حمایت یا مقاومت جزئی، بینشهایی برای تحلیل و یافتن فرصتهای معاملاتی بالقوه در اختیار معاملهگران قرار میدهد.
در مثال بالا، اگر قیمت از سطح حمایت جزئی پایینتر برود متوجه میشویم که روند نزولی هنوز ادامه دارد.
اما اگر قیمت در کف یا نزدیک به کف قبلی متوقف شده و بازگشت کند، در این صورت احتمالا یک محدوده رنج (Range محدودهای که قیمت در آن روند خاصی ندارد و در یک محدوده خاص نوسان میکند) در حال شکلگیری است.
اگر قیمت متوقف شده و بالاتر از کف قبلی برود، در این صورت کف بالاتری خواهیم داشت و این نشانگر تغییر احتمالی روند از نزولی به صعودی است.
مناطق حمایت و مقاومت قوی (Major)، سطوحی از قیمت هستند که اخیرا باعث بازگشت روند شدهاند. اگر قیمت در حال صعود بود و سپس دچار روند نزولی شد، قیمتی که در آن روند معکوس شده و بازگشته، سطح مقاومت قوی است. جایی که روند نزولی پایان می پذیرد و روند صعودی آغاز میشود سطح حمایت قوی است.
هنگامی که قیمت به محدوده حمایت یا مقاومت قوی برمیگردد، اغلب در شکست آن ناکام میماند.
به عنوان مثال، اگر قیمت تا یک سطح حمایت قوی نزول کند، اغلب از آن به سمت بالا بازگشت میکند. روند قیمت ممکن است در نهایت آن سطح حمایت یا مقاومت را بشکند اما پیش از شکست آن سطح، معمولا چندبار به سطح برخورد کرده و بازمیگردد.
معامله براساس حمایت و مقاومت
روش اولیه معامله با استفاده از حمایت و مقاومت، ورود به معامله خرید در نزدیک به سطح حمایت در روندهای صعودی یا بخشهایی از محدوده رنج یا الگوهای نموداری است که قیمتها به سمت بالا حرکت میکنند.
همچنین فروش باید نزدیک به مقاومت در روندهای نزولی یا بخشهایی از محدوده رنج یا الگوهای نموداری باشد که قیمتها به سمت پایین حرکت میکنند.
این کار به مشخصکردن روندی طولانیمدت کمک میکند، حتی به هنگام معامله براساس محدوده رنج یا الگوی نموداری.
روند مسیر مناسب برای معامله را نشان میدهد. به عنوان مثال، اگر روند نزولی باشد اما بعد یک محدوده رنج ایجاد شود، ترجیح بر فروش در مقاومت محدوده رنج است به جای خرید در حمایت آن محدوده رنج.
روند نزولی به ما نشان میدهد که فروش، احتمالا سود بیشتری نسبت به خرید کردن به همراه خواهد داشت (در بازارهایی که امکان فروش استقراضی یا Short selling وجود دارد). اگر روند صعودی باشد و سپس یک الگوی مثلثی شکل بگیرد، خرید نزدیک به حمایت الگوی مثلثی بهتر است.
خرید نزدیک به حمایت و فروش نزدیک به مقاومت میتواند نتیجهبخش باشد اما هیچ تضمینی نیست که حمایت یا مقاومت حفظ شوند. بنابراین، پیش از هرگونه اقدام معاملاتی از اینکه بازار هنوز به این محدوده توجه میکند بیشتر مطمئن شوید.
به هنگام خریدِ نزدیک به حمایت، منتظر تثبیت قیمت در محدوده حمایت باشید و سپس هنگامی که قیمت از سقف آن محدوده کوچک بالاتر رفت خرید کنید.
هنگامی که قیمت اینگونه رفتار میکند، به ما نشان میدهد که روند قیمت هنوز به محدوده حمایت توجه دارد و قیمت در حال شروع به بازگشت و بالاتر رفتن از حمایت است.
همین مفهوم به فروش در مقاومت نیز اعمال میشود. منتظر تثبیت قیمت در نزدیک به محدوده مقاومت بمانید، سپس به هنگام پایین رفتن قیمت از کفِ محدودهی کوچک، فروش را انجام دهید.
به هنگام خرید کردن، حد ضرر را پایینتر از حمایت و به هنگام Short کردن، حد ضرر را بالاتر از مقاومت در نظر بگیرید.
اگر منتظر تثبیت قیمت هستید، به هنگام خرید، حد ضرر را پایینتر از محدوده تثبیت قیمت در نظر بگیرید. به هنگام Short کردن، حد ضرر را بالاتر از محدوده تثبیت قیمت قرار دهید.
هنگام ورود به یک معامله، برای یک خروج سودآور، قیمت هدف در نظر داشته باشید. اگر نزدیک به حمایت خرید میکنید، درست پیش از اینکه قیمت به مقاومت قوی برسد از معامله خارج شوید.
اگر در مقاومت Short میکنید، پیش از اینکه قیمت به حمایت قوی برسد خارج شوید. همچنین میتوانید در سطوح حمایت و مقاومت جزئی خارج شوید. به عنوان مثال، اگر در حمایت و در کانالی با روند صعودی خرید میکنید، در بالای کانال فروش داشته باشید.
در برخی موارد ممکن است به جای اینکه قیمت از حمایت یا مقاومت برگردد، فراتر از آن رشد یا افت کند. درصورتیکه صبر کنید به جای فروش در حمایت/مقاومت جزئی، شکست مقاومت یا حمایت اتفاق بیفتد ممکن است بتوانید سود بیشتری به دست آورید.
به عنوان مثال، اگر نزدیک به حمایت در الگوی مثلث درون روند صعودی بزرگتر خرید میکنید، معامله را تا زمانیکه مقاومت الگوی مثلث شکسته میشود نگاه دارید و با روند صعودی همراه شوید.
همچنین حمایت قدیمی میتواند بدل به سطح مقاومت جدید شود و بالعکس. این مسئله همیشه صادق نیست اما در برخی شرایط خاص، خوب کار میکند.
شکستهای ناقص
قیمت داراییها اغلب از آنچه انتظار داریم اندکی فراتر میروند.
این مسئله همیشه اتفاق نمیافتد، اما وقتی اتفاق بیفتد شکست ناقص نامیده (False breakout) میشود.
اگر تحلیل ما نشان دهد که سطح حمایتی در 10000 ریال وجود دارد، ممکن است قیمت از 10000 ریال عبور کرده و پایینتر رود و به عنوان مثال به 9995 یا 9990 ریال برسد، و سپس افزایش پیدا کند.
حمایت و مقاومت محدوده هستند و نه قیمتی دقیق.
وقتی بطور مثال گفته میشود حمایت روی 10000 ریال است، انتظار نداشته باشید دقیقا قیمت از 10000 ریال برگردد. قیمت معمولا از محدوده حمایت و مقاومت اندکی پایینتر و بالاتر میشود ولی شکست کامل حمایت یا مقاومت اتفاق نیفتاده است. احتمال توقف در قیمتی دقیقا مشابه قیمت قبل نامتحمل است.
شکستهای ناقص فرصتهای معاملاتی عالی هستند.
یک استراتژی این است که منتظر یک شکست ناقص بمانید و تنها پس از اتفاق افتادن این شکست وارد بازار شوید. به عنوان مثال، اگر روند صعودی است و قیمت در حال بازگشت به سمت حمایت است، اجازه بدهید قیمت زیر حمایت شکسته شود و سپس هنگامی که قیمت شروع به بازگشت بالاتر از حمایت کرد خرید کنید.
به همین ترتیب، اگر روند نزولی است و قیمت در حال بازگشت به سمت مقاومت است، اجازه بدهید قیمت بالای مقاومت شکسته شود و سپس هنگامی که قیمت شروع به افت زیر مقاومت کرد دست به معامله Short بزنید.
نکته منفی این روش این است که شکست ناقص همیشه اتفاق نمیافتد.
انتظار برای شکست ناقص ممکن است باعث از دست رفتن شانسهای خوب معاملاتی شود. بنابراین، معمولا بهتر است از فرصتهای معاملاتی پیش آمده استفاده کنید. اگر توانستید در این بین یک معامله حاصل از شکست ناقص به دست آورید، این یک امتیاز ویژه است.
از آنجا که شکستهای ناقص گاهی اتفاق میافتند، حد ضرر را باید اندکی دورتر از حمایت یا مقاومت در نظر گرفت تا شکست ناقص نتواند به حدضرر شما را فعال کند.
تطبیق تصمیمات معاملاتی با سطوح جدید حمایت و مقاومت
حمایت و مقاومت پویا هستند و از این رو تصمیمات معاملاتی شما براساس آنها نیز باید پویا باشند.
در یک روند صعودی، آخرین کف و آخرین سقف اهمیت دارند.
اگر قیمت کف پایینتر ایجاد کند به معنای تغییر بالقوه در روند است و اگر قیمت سقف جدید ایجاد کند میتواند نشان از استمرار روند صعودی باشد.
توجه خود را روی سطوح حمایت و مقاومتی که اکنون اهمیت دارند متمرکز کنید. روندها اغلب در محدودههای قوی دچار مشکل میشوند. آنها ممکن است سرانجام از آن محدوده قوی عبور کنند، اما این امر مستلزم تلاشهای متعدد و صرف زمان است.
روی نمودار خود سطوح حمایت و مقاومت عمده را علامت بزنید، زیرا در صورت نزدیک شدن قیمت به آن محدودهها این سطوح ممکن است دوباره مهم شوند. تنها زمانی که دیگر اهمیتی ندارند آنها را پاک کنید، مثلا، اگر قیمت یک محدوده حمایت یا مقاومت قوی را شکسته و بدون مشکل در حال عبور از آن است.
همچنین سطوح حمایت و مقاومت جزئی فعلی و مهم را روی نمودار علامت بزنید.
این مسئله میتواند به شما برای تحلیل روندها، محدودههای رنج، و الگوهای نموداری جاری کمک کند.
با شکلگیری محدودههای جدید حمایت و مقاومت، سطوح جزئی حمایت و مقاومت نیز خیلی زود اهمیت خود را از دست میدهند. به رسم محدودههای جدید حمایت و مقاومت ادامه دهید و خطوط حمایت و مقاومتی که به علت عبور قیمت از آنها دیگر اهمیتی ندارند را پاک کنید.
اگر روی نمودارهای خیلی کوتاهمدت مانند چنددقیقه معامله میکنید، حمایتها و مقاومتهای روی نمودارهای بلندمدتتر ممکن است مهم باشند ولی نباید بیش از حد به آنها توجه کنید.
اگر اطلاعات بیش از اندازهای وارد ذهنتان شود کار را برای خود دشوار میکنید.
به آنچه که اکنون در جریان است توجه داشته باشید و سطوح حمایت و مقاومت امروز را حین شکلگیری مشخص کنید.
معامله بر اساس حمایت و مقاومت احتیاج به تمرین زیاد دارد.
روی جدا کردن روندها، محدودههای رنج، الگوهای نموداری، حمایت و مقاومت روی یک نرمافزار تحلیل تکنیکال تمرین کنید. سپس روی تعیین هدف و حد ضرر معاملات خود تمرین داشته باشید.
تنها هنگامی که روش معاملاتیتان را تست کردید و سودآور بود، با پول واقعی وارد معامله شوید.
خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست ؟
خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال از نقاطی تشکیل شده است که میزان عرضه و تقاضا و به نوعی قدرت آنها در آن نقاط با هم برابر میشود. این خطوط توسط ابزارهای تحلیل تکنیکال مشخص شده و برای مشخص کردن میزان عرضه و تقاضا و همچنین در بحث روانشناسی بازار کاربرد بسیار زیاد دارد.
شکسته شدن سطوح مقاومت و حمایت نشاندهنده بالا و پایین شدن مقدار عرضه و تقاضاست و در این حالت، خطوط مقاومت و حمایت جدید رسم میشود.
شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال به ظاهر ساده است ولی کاربردهای بسیار زیادی داشته و برخی از تحلیلگران تنها با استفاده از همین خطوط به معامله میپردازند.
خط حمایت در تحلیل تکنیکال کجاست؟
خط حمایت در تحلیل تکنیکال معمولا پایینتر از قمیت ارز قرار میگیرد؛ اما معامله و خرید و فروش روی این خط و یا در نزدیکی آن نیز معمول است. از آنجایی که تحلیل تکنیکال یک علم صد درصدی نیست، رسم خط حمایت گاهی اوقات سخت است و علاوه بر این موضوع، ممکن است که قیمتها نوسان داشته و چندین بار به زیر سطح حمایت نزول پیدا کنند.
حالت منطقی آن است که اگر این عبور از سطح حمایت کمتر از یک هشتم آن بود، نیازی به رسم خط حمایت جدید وجود ندارد.
همچنین گاهی انتظار می رود که سطح حمایت به عنوان سطح کف قیمت نیز عمل کند و معمولا ناشی از وجود تعداد زیاد خریداران در یک سطح قیمتی مشخص است. بنابراین می توان سطح حمایت را به عنوان نقاطی در نظر گرفت که افت قیمت بیشتر از آن سطح، نیاز به وجود فشار فروش قوی تر دارد.
به طور کلی معامله گران بر اساس پایین ترین قیمت های قبلی، خطوط سطح حمایت را ترسیم می کنند. این روش می تواند در پیش بینی نقاط قیمتی، در صورت معکوس شدن روند، مفید باشد و ممکن است نشان دهنده فرصت مناسب برای خرید باشد. اگر چه این خطوط بیشتر به صورت افقی و مستقیم ترسیم می شوند، اما سطح یا خط حمایت می تواند به صورت مورب نیز باشد.
هنگامی که یک سطح حمایت شکسته می شود، تمایل دارد تا تبدیل به سطح مقاومت شود و در نتیجه تاثیر معکوسی خواهد داشت. بنابراین حالا به جای این که به عنوان سطح حمایت عمل کند، این خط اکنون سطح مقاومت است و به عنوان سقف عمل می کند و مانع از افزایش بیشتر قیمت می شود. به طور معمول، شکسته شدن سطح حمایت یا مقاومت، فرصت مبادلاتی خوبی را ایجاد می کند.
هنگام ترسیم خطوط یا نواحی حمایت توصیه می شود که حداقل دو سطح حمایت قبلی را در نظر بگیرید. در حالت ایده آل تعداد سه نقطه یا بیشتر توصیه می شود. هر چه تعداد نقاط بیشتری را در تحلیل های خود استفاده نمایید، اطمینان از تحلیل بیشتر خواهد بود.
نقطه مقاومت چیست؟
نقطه مقاومت به سطحی گفته میشود که در آن قدرت فروشندهها بیشتر بوده و انتظار میرود که قیمت بالاتر از این سطح مورد نظر نرود.
توضیح منطقی برای این رفتار این است که هرچه نمودار به سمت خط مقاومت میرود، میل فروشندگان به فروش زیاد و میل خریداران به خرید کم میشود. وقتی قیمت به سطح حمایت میرسد؛ یعنی عرضه بیشتر از تقاضا بوده و بالاتر از سطح حمایت نمیرود.
به طور معمول، تحلیلگران فنی خطوط مقاومت را بر اساس اوج قیمت های قبلی ترسیم می کنند. چنین تکنیکی می تواند در پیش بینی زمان معکوس شدن روند مفید باشد. خطوط مقاومت نیز مانند خطوط حمایت به صورت خط های افقی و مستقیم کشیده می شوند، اما ممکن است گاهی به صورت مورب نیز ترسیم شوند. با این حال خطوط مورب معمولا به نام خطوط روند شناخته می شوند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که عبور از یک سطح استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت مقاومت، معمولا آن را به یک سطح حمایت تبدیل می کند. در حالی که خطوط مقاومت اغلب به عنوان سقف قیمتی عمل می کنند و مانع از افزایش قیمت بیشتر می شوند، سطح حمایت به عنوان کف عمل کرده که تمایل به نگه داشتن بالاتر قیمت را دارد. به طور معمول، در صورت شکسته شدن سطوح مقاومت یا حمایت، فرصت های مبادلاتی خوبی ایجاد می شوند.
هنگام ترسیم خطوط مقاومت نیز توصیه می شود حداقل دو سطح مقاومت قبلی را در نظر بگیرید. هر چه تعداد نقاط بیشتری در نظر گرفته شود، اطمینان از تحلیل بیشتر خواهد بود.
با این حال مانند بیشتر ابزارها و شاخص های تحلیل تکنیکال، تکیه بر خطوط حمایت و مقاومت به تنهایی می تواند بسیار خطرناک باشد. برای کاهش خطرات توصیه می شود که از این ابزار همراه با سایر شاخص های فنی استفاده شود.
خط مقاومت در تحلیل تکنیکال کجاست؟
خط مقاومت در تحلیل تکنیکال معمولا بالاتر از قیمت فعلی ارز قرار میگیرد؛ اما خرید و فروش روی این خط و یا در نزدیکی آن نیز غیرمعمول نیست. توضیحات خط مقاومت مانند حمایت بوده و در صورتی که نمودار قیمت به اندازه یک هشتم آن بالا رفت، میتوان سطح جدیدی را رسم کرد.
نحوه کار با خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
نحوه کار با خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال آسان است. همانطور که پیش از این نیز گفته شد، یکی از اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال برای موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال و بورس همین خطوط حمایت و مقاومت است .
برای رسم خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال روشهای مختلفی وجود دارد که در این قسمت در مورد آنها صحبت میکنیم. این دو خط ویژگیهای مشترک بسیار زیادی دارند که میتوان با اطمینان بالایی گفت که آینه یکدیگر بوده و حتی میتوان در برخی موراد با رسم یکی از آنها، دیگری را نیز رسم کرد. در ادامه روشهای مختلف رسم و استفاده از این خطوط را به شما آموزش خواهیم داد.
روش اول: اوج و کف قیمت
خط حمایت با توجه به کفهای قیمتی گذشته و مقاومت با توجه به اوجهای قیمتی گذشته رسم میشود. معمولا برای رسم یک سطح مقاومت نیاز به دو یا نقطه هم سطح در نمودار قیمت داریم.
تعیین این نقطهها به نظر کار آسانی میآید؛ اما نیازمند مشاهده دقیق قیمت در بازههای زمانی متفاوت است. رسم خط مقاومت و حمایت میتواند در یک بازه زمانی یک ساله و یا چند روزه انجام شود.
روش دوم: یکسان بودن خط حمایت و مقاومت
یکی دیگر از قوانینی که در تحلیل تکنیکال برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت به کار گرفته میشود، این است که این خطوط قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را دارند.
به طور مثال وقتی قیمت خط حمایت را میشکند، آن خط میتواند تبدیل به مقاومت شود و بالعکس. هبور نمودار قیمت از خط حمایت نشان میدهد که میزان عرضه از تقاضا بالاتر رفته و این احتمال قوی به وجود میآید؛ پس بازگشت دوباره به این خط میتواند باعث بالا رفتن تقاضا و در نتیجه تبدیل شدن سطح حمایت به مقاومت اتفاق میفتد.
نوسان معامله
نوسان معامله پدیدهای است که به خوبی مشخص میکند بعد از حمایت و مقاومت، روند تغییر پیدا کرده و یا به حرکت خود ادامه خواهد داد.
نوسان معامله به دوره زمانیای میگویند که سهام در آن در نوسان بسیار کم و تنگی خرید و فروش میشود. این موضوع نشان میدهد که قدرت عرضه و تقاضا به طور برابر در تعادل هستند.
گذر نمودار قیمت از نوسان معامله به هر طرف نشاندهنده پیروزی یکی از این دو دسته است و اگر نمودار به بالای نوسان معامله برسد؛ یعنی تقاضا قویتر شده و اگر به پایین آن برود؛ یعنی عرضه پیروز شده است.
حمایت و مقاومت منطقهای در تحلیل تکنیکال
حمایت و مقاومت منطقه ای در تحلیل تکنیکال می تواند کمک زیادی در شناسایی خطوط حمایت و مقاومت قدرتمند داشته باشد. همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال یک علم دقیق نیست و بهتر از که به جای یک خط، از حمایت و مقاومت منطقهای و یا به اصطلاح مناطق حمایت و مقاومت استفاده کنیم.
هر بازار و هر سهمی ویژگیهای خاص خودش را دارد و در تحلیل تکنیکال باید روشهایی را بکار برد که تمام ریزهکاریهای آن دارایی را پوشش دهد. گاهی اوقات کشیدن خط دقیق حمایت و مقاومت بهترین کار بوده و بعضی وقتها هم بهتر از که از حمایت و مقاومت منطقهای استفاده شود.
تحلیل تکنیکال یک علم پویاست و نمیتوان برای هر چیزی یک حکم ثابت صادر کرد. هرچه عرض این نوسان کمتر باشد، دقت آن نیز بیشتر میشود؛ اما اگر این نوسان فقط دو ماه باقی مانده و هم عرض کمی داشته باشد، کشیدن سطوح مقاومت و حمایت دقیق خطی بهتر بوده و بالعکس اگر بیشتر از دو ماه طول کشیده و عرض بزرگی داشته باشد، استفاده از نوسان معامله بهتر است.
انواع دستهبندی خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
خطوط حمایت و مقاومت دارای دسته بندی هایی است که در ادامه به توضیح هر کدام از آنها می پردازیم.
۱- استفاده از خطوط روند
همانطور که تا الان متوجه شدهاید، سطوح حمایت و مقاومت با خطوط افقی و یا زاویهدار به نمایش در میآیند. تا به اینجا مثالهایی را دیدیم که قیمت دو یا سه بار میل به بازگشت به یک سطح خاص را داشته و ما هم همان سطح را با خط افقی به عنوان سطح حمایت و یا مقاومت مشخص میکنیم.
این مورد برای بازارهای نوسانی مناسب است؛ اما در یک روند رو به بالا، قیمت در حال ثبت حرکات صعودی با شیبهای کم و زیاد بوده و در یک روند رو به پایین نیز قیمت حرکات نزولی با شدت کم و زیاد را تجربه میکند. در اینجا کفها و اوجهای قیمتی را به هم وصل کرده و و بعد آن را ادامه میدهیم تا پیشبینی کنیم که قیمت تا به کجا خواهد رسید و حمایت و مقاومت تا کجا ادامه دارد.
همین خطوط ساده روندها، نوسانات و دیگر الگوهای نموداری را به شما نشان میدهند. این ابزار ساده یک دید خوب در مورد نحوه عملکرد بازار در آینده به معاملهگران و سرمایهگذاران میدهد. به اطلاعات روی تصویر زیر دقت کنید.
۲- خط حمایت و مقاومتهای عمده و جزیی
سطوح حمایت و مقاومت جزیی مقاومت زیادی ندارند و خیلی زود از بین میروند؛ برای مثال اگر قیمت در حال سقوط باشد و سپس با یک پرش رشد کرده و دوباره به سمت پایین بیاید، با یک خط حمایت جزیی طرف هستیم؛ زیرا قیمت در این منطقه پرش به بالا داشته است؛ اما به دلیل اینکه روند رو به پایین است، شکستن این سطح کار سختی نیست.
سطوح جزیی حمایت و مقاومت فرصتهای معامله خوبی را برای سرمایهگذاران به وجود میآورد. در مثال قبلی اگر قیمت حمایت جزیی را بشکند، سرمایهگذاران میدانند که روند رو به پایین باقی مانده و قیمت باز هم پایین میآید؛ اما اگر قیمت باز هم در همان سطح قبلی به بالا برود، با نوسان معامله طرف هستیم. حال در اینجا اگر قیمت بالاتر از کف قیمتی قبلی توقف کند، به احتمال زیاد با یک تغییر روند روبرو خواهیم شد.
اما سطوح حمایت و مقاومت عمده و یا بزرگ، سطوحی هستند که به تازگی باعث تغییر یک روند شدهاند؛ برای مثال اگر قیمت در یک روند رو به بالا قرار داشته باشد و ناگهان به سمت پایین سقوط کند، آن قیمتی که در آن این اتفاق افتاده است، خط مقاومتی قوی و عمده بوده و بالعکس در جایی که روند رو به پایین توقف کرده و تبدیل به روند رو به بالا شود، خط حمایت عمده را داریم.
وثتی قیمت به یک سطح مقاومت و حمایت قوی یا عمده باز میگردد، معمولا تلاش میکند که آن را بشکند و بعد در یک جهت دیگر حرکت میکند؛ برای مثال اگر قیمت به یک خط حمایت قدرتمند برسد، معمولا پرش رو به بالا خواهد داشت.
به طور معمول در تحلیل تکنیکال این امکان را در نظر میگیرند که یک روزی این سطح شکسته شود(که میشود)؛ اما قبل از این که نمودار از آن عبور کند، چند بار آن را لمس خواهد کرد.
استراتژی کار با خط حمایت و مقاومت
اساس کار با و استراتژی معامله با خطوط حمایت و مقاومت این است که در یک روند رو به بالا و یا نوسانات مثبت در نزدیکی سطح حمایت، خرید کرده و در نزدیکی سطح مقاومت در یک روند رو به پایین و یا نوسانات منفی بفروشید.
خریدن در نزدیکی حمایت و فروش در نزدیکی خط مقاومت میتواند سودآور باشد؛ اما هیچ تضمینی وجود ندارد که آن سطوح بتوانند باقی بمانند؛ در نتیجه با استفاده از دیگر اندیکاتورها و الگوهای تحلیل تکینکال منتظر تاییدیههای دیگری نیز بمانید.
برای خریدن در نزدیکی سطح حمایت، منتظر یک اصلاح قیمتی بمانید و وقتی که اصلاح قیمتی انجام شد، بعد از عبور قیمت از اوج آن اقدام به خرید کنید. وقتی بازار این حرکت را انجام میدهد، میفهمیم که خط حمایت هنوز هم پا برجا بوده و قیمت از آن دور خواهد شد.
همچنین حالتی برای خط مقاومت و فروش در نزدیکی آن نیز کار میکند و باید منتظر اصلاح قیمتی باشید و بعد از عبور قیمت از کف آن منطقه اصلاحی، سهام خود را در بورس بفروشید.
استفاده از حد ضرر و سود هدف در معامله با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت اهمیت بسیار زیادی دارد. اگر در حال خرید در نزدیکی سطح حمایت هستید، حتما سود هدف خود را در جایی کمی مانده به یک خط مقاومت قدرتمند قرار بدهید تا قیمت بعد از رسیدن به آن سقوط نکند.
نتیجهگیری و سخن پایانی
مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال به طور دقیق یکی از ارکان مهم موفقیت در بورس و تحلیل تکنیکال است. حتی با وجود اینکه رسم دقیق سطوح مقاومت و حمایت گاهی اوقات کاری سخت و پیچیده است؛ اما اگر با مفهوم این خطوط استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت آشنایی داشته باشید و آن را دقیق بدانید، حتما میتوانید با بررسی دقیق نمودارها پیشبینیهای خوبی بکنید.
اگر قیمت در حال حرکت به سمت یک سطح حمایت مهم باشد، میتواند به شما سیگنال بدهد که کمی بیشتر هوشیار بوده و مراقب بالا رفتن فشار خرید و تغییر روند احتمالی باشید. بالعکس این موضوع نیز درست است و در صورت حرکت نمودار به سمت خط مقاومت، منتظر سیگنالهای فشار خرید بمانید.
نکته مهم دیگر در کار کردن با سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال این است که شکسته شدن این سطوح نشاندهنده تغییر ارتباط و رابطه بین مقاومت و حمایت است.
به طور کلی خط حمایت و یا خط مقاومت یکی از اصلیترین و اساسیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که هر سرمایهگذاری، چه تازه کار و چه حرفهای، باید حداقل با آن آشنا باشد تا بتواند سطوح احتمالی را تشخیص دهد.
مبانی حمایت و مقاومت در ارز دیجیتال
مفاهیم حمایت و مقاومت از اساسی ترین موضوعات مرتبط با تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. آنها اساساً برای هر بازاری اعمال می شوند، خواه سهام، فارکس، طلا یا ارزهای دیجیتال .
در حالی که درک آنها مفاهیم ساده ای هستند، در واقع تسلط بر آنها بسیار دشوار است. شناسایی آنها می تواند کاملاً ذهنی باشد، آنها در شرایط تغییر بازار متفاوت عمل می کنند، و شما باید انواع مختلف آنها را درک کنید. اما مهمتر از همه، شما باید نمودارهای زیادی را مطالعه کنید و این راهنما به شما در شروع کار کمک می کند.
حمایت و مقاومت چیست؟
در اساسی ترین سطح، حمایت و مقاومت مفاهیم ساده ای هستند. قیمت سطحی را پیدا می کند که قادر به عبور از آن نیست و این سطح به نوعی به عنوان یک مانع عمل می کند. در مورد حمایت، قیمت یک “کف” پیدا می کند، در حالی که در مورد مقاومت، یک “سقف” پیدا می کند. اساساً میتوان حمایت را به عنوان منطقه تقاضا و مقاومت را به عنوان منطقه عرضه در نظر گرفت.
در حالی که به طور سنتی تر، حمایت و مقاومت به عنوان خطوط نشان داده می شوند، موارد واقعی معمولاً آنقدر دقیق نیستند. در نظر داشته باشید؛ بازارها توسط برخی از قوانین فیزیکی که آنها را از نقض یک سطح خاص باز می دارد هدایت نمی شوند. به همین دلیل است که فکر کردن به حمایت و مقاومت به عنوان مناطق ممکن است سودمندتر باشد. می توانید این مناطق را به عنوان محدوده هایی در نمودار قیمت در نظر بگیرید که احتمالاً باعث افزایش فعالیت معامله گران می شود.
بیایید به مثالی از سطح پشتیبانی نگاه کنیم . توجه داشته باشید که قیمت به طور مداوم وارد منطقه ای می شود که دارایی خریداری شده است. یک محدوده پشتیبانی تشکیل شد زیرا منطقه چندین بار مجدداً آزمایش شد. و از آنجایی که خرسها (فروشندگان) نتوانستند قیمت را بیشتر پایین بیاورند، در نهایت افزایش یافت و به طور بالقوه شروع یک روند صعودی جدید شکل گرفته است.
مبانی حمایت و مقاومت در ارز دیجیتال
جهش قیمت در منطقه حمایت
حالا بیایید به سطح مقاومت نگاه کنیم . همانطور که می بینیم قیمت در یک روند نزولی قرار داشت. اما پس از هر پرش، چندین بار نتوانست از همان ناحیه عبور کند. سطح مقاومت به این دلیل است که گاوها (خریداران) نتوانستند کنترل بازار را به دست آورند و قیمت را بالاتر ببرند و باعث ادامه روند نزولی شود.
مبانی حمایت و مقاومت در ارز دیجیتال
قیمت قادر به شکستن ناحیه مقاومت نیست.
چگونه معامله گران می توانند از سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنند
تحلیلگران فنی از سطوح حمایت و مقاومت برای شناسایی مناطق مورد علاقه در نمودار قیمت استفاده می کنند. اینها سطوحی هستند که احتمال بازگشت یا توقف در روند اساسی ممکن است بیشتر باشد.
روانشناسی بازار نقش مهمی در شکل گیری سطوح حمایت و مقاومت ایفا می کند. معامله گران و سرمایه گذاران سطوح قیمتی را که قبلاً شاهد افزایش علاقه و فعالیت معاملاتی بودند، به خاطر خواهند آورد. از آنجایی که بسیاری از معامله گران ممکن است به همان سطوح نگاه کنند، این مناطق ممکن است باعث افزایش نقدینگی شوند. این اغلب مناطق حمایت و مقاومت را برای معامله گران بزرگ (یا نهنگ ها ) برای ورود یا خروج از موقعیت ایده آل می کند.
هنگام اعمال مدیریت ریسک مناسب، حمایت و مقاومت مفاهیم کلیدی هستند . توانایی شناسایی مداوم این مناطق می تواند فرصت های تجاری مطلوبی را ارائه دهد. به طور معمول، زمانی که قیمت به منطقه حمایت یا مقاومت برسد، دو اتفاق می تواند رخ دهد. یا از ناحیه دور میشود یا از آن عبور میکند و در جهت روند ادامه مییابد – به طور بالقوه به ناحیه حمایت یا مقاومت بعدی.
ورود به یک معامله نزدیک به سطح حمایت یا مقاومت ممکن است یک استراتژی سودمند باشد. عمدتاً به دلیل نقطه ابطال نسبتاً نزدیک – جایی که ما معمولاً یک دستور توقف ضرر قرار می دهیم . در صورت نقض حریم و باطل شدن معامله، تاجران می توانند ضرر خود را کاهش دهند و با ضرر کمی از آن خارج شوند. به این معنا، هر چه ورودی از منطقه عرضه یا تقاضا دورتر باشد، نقطه ابطال بیشتر است.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که چگونه این سطوح ممکن است به بافت در حال تغییر واکنش نشان دهند. به عنوان یک قاعده کلی، یک ناحیه تکیه گاه شکسته ممکن است در صورت شکسته شدن به ناحیه مقاومت تبدیل شود. برعکس، اگر ناحیه ای از مقاومت شکسته شود، ممکن است بعداً، زمانی که دوباره آزمایش شود، به سطح حمایت تبدیل شود. این الگوها گاهی اوقات یک تلنگر حمایتی-مقاومت نامیده می شود .
مبانی حمایت و مقاومت در ارز دیجیتال
ناحیه ساپورت می شکند و با آزمایش مجدد به مقاومت تبدیل می شود.
این واقعیت که ناحیه پشتیبانی قبلی به عنوان مقاومت در حال حاضر (یا برعکس) عمل می کند الگو را تایید می کند. به این ترتیب، آزمایش مجدد منطقه ممکن است مکان مناسبی برای ورود به یک موقعیت باشد.
یکی دیگر از مواردی که باید در نظر گرفت، قدرت یک ناحیه حمایت یا مقاومت است. به طور معمول، هر چه تعداد دفعات کاهش قیمت و آزمایش مجدد یک منطقه پشتیبانی، بیشتر باشد، احتمال شکستن آن به سمت نزول بیشتر است. به طور مشابه، هر چه تعداد دفعات افزایش قیمت و آزمایش مجدد یک ناحیه مقاومتی بیشتر باشد، احتمال شکستن آن به سمت بالا بیشتر است.
بنابراین، ما نحوه عملکرد حمایت و مقاومت در مورد قیمت را بررسی کرده ایم. اما چه نوع حمایت و مقاومت دیگری وجود دارد؟ بیایید به چند مورد از آنها بپردازیم.
حمایت و مقاومت روانی
اولین نوع مورد بحث ما حمایت و مقاومت روانی نامیده می شود. این حوزهها لزوماً با هیچ الگوی فنی مرتبط نیستند، اما به دلیل تلاش ذهن انسان برای درک جهان وجود دارند.
اگر متوجه نشده اید، ما در یک مکان به طرز شگفت انگیزی پیچیده زندگی می کنیم. به این ترتیب، ما ناخواسته سعی می کنیم دنیای اطراف خود را ساده کنیم تا بتوانیم آن را بیشتر درک کنیم و این شامل گرد کردن اعداد نیز می شود. آیا تا به حال با خود فکر کرده اید که هوس 0.7648 یک سیب دارید؟ یا از یک تاجر 13678254 دانه برنج خواسته است؟
اثر مشابهی در بازارهای مالی وجود دارد. این امر به ویژه برای معاملات ارزهای دیجیتال، که شامل واحدهای دیجیتالی به راحتی قابل تقسیم است، صادق است. خرید دارایی به قیمت 8.0674 دلار و فروش آن به قیمت 9.9765 دلار، مانند خرید آن با قیمت 8 دلار و فروش آن به قیمت 10 دلار پردازش نمی شود. به همین دلیل است که اعداد گرد نیز می توانند به عنوان حمایت یا مقاومت در نمودار قیمت عمل کنند.
این پدیده در طول سال ها به خوبی شناخته شده است. به این ترتیب، برخی از معاملهگران ممکن است تلاش کنند تا در حوزههای حمایت روانی یا مقاومت آشکار «پیشگام» شوند. در این مورد، Frontrunning به معنای قرار دادن سفارشات درست در بالای یا زیر ناحیه حمایت یا مقاومت مورد انتظار است.
به مثال زیر دقت کنید. با نزدیک شدن DXY به 100، برخی از معامله گران سفارش های فروش را دقیقاً زیر آن سطح قرار می دهند تا مطمئن شوند که این سفارشات تکمیل شده اند. از آنجایی که بسیاری از معامله گران انتظار دارند در 100 معکوس شود و بسیاری از آنها در سطح پیشرو هستند، بازار هرگز به آن نمی رسد و درست قبل از آن معکوس می شود.
نقطه ورود به معامله را چگونه تعیین کنیم؟ معرفی سه استراتژی برای ورود
نقطه ورود به بازار فارکس، سطح یا قیمتی است که در آن یک معاملهگر وارد معامله خرید یا فروش میشود. تصمیمگیری در مورد نقطه ورود در فارکس به دلیل اینکه متغیرهای ورودی فراوانی بازار را به حرکت درمیآورند، بسیار پیچیده است. در این مقاله قصد داریم نحوه پیدا کردن نقطه ورود مناسب و راهکارهای آن را شرح دهیم:
برای ورود به فارکس میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید.
چه زمانی بهترین زمان برای ورود به یک معامله فارکس است؟
بهترین زمان برای ورود به یک معامله به استراتژی و سبک معاملاتی شما وابسته است. برای مشخص کردن زمان ورود به معامله، چندین روش و رویکرد متفاوت وجود دارد. ما در اینجا تنها به سه مورد از آنها که اکثر معاملهگران از آن استفاده میکنند، میپردازیم.
استراتژی شماره یک:
کانالهای روند
خطوط روند ابزارهایی فاندامنتال هستند که توسط تحلیلگران تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد تا سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. در مثال زیر قیمت یک حرکت صعودی را با توجه به سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر نشان میدهد. این نشان دهنده یک روند است که در آن معاملهگران در نقاط حمایتی اقدام به خرید کرده و در نقاط مقاومت اقدام به برداشت سود میکنند. هنگامیکه قیمت این سطوح کلیدی مقاومتی یا حمایتی را میشکند، معاملهگران باید منتظر یک بریک اوت یا تغییر در روند باشند.
استراتژی شماره ۲:
الگوهای شمعی
الگوهای شمعی، ابزار بسیار قدرتمندی برای پیدا کردن نقاط و سیگنال های ورود در فارکس هستند که توسط اکثر معاملهگران استفاده میشوند. الگوهایی مانند کندل پوششی (اینگولف) و یا الگوی ستاره دنباله دار اغلب توسط معاملهگران باتجربه استفاده میشود. در مثال زیر الگوی کندل چکشی را میتوان مشاهده کرد. همانطور که میبینید نقطه ورود پس از مشاهده کندل تایید خواهد بود.
تشخیص الگوی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر نمیتواند به تنهایی سیگنال ورود به معامله تلقی شود. شما باید منتظر یک کندل تاییدی باشید تا به شما سیگنال ورود به معامله را بدهد. به عنوان مثال در تصویر بالا شما بعد از مشاهده الگوی چکش وارد معامله نمیشوید بلکه صبر میکنید تا کندل بعدی تغییر روند را تایید کند و سپس وارد معامله میشوید. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال موفقیت شما میشود، اگرچه ممکن است با این روش، مقداری سود شما کاهش یابد.
همینطور که در تصویر میبینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما بهعنوان سیگنال معکوسشدن روند درنظر گرفته میشود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو میتواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بستهشدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار میتواند نشاندهنده یک روند صعودی قویتر و تاییدیهای برای الگوی چکش تلقی شود.
معاملهگران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخشهای مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.
استراتژی شماره سه
نقاط شکست
استفاده از نقاط شکست یکی از پرکاربرد ترین ابزارها برای دریافت سیگنال ورود است که توسط معاملهگران استفاده میشود. این استراتژی شامل شناسایی سطوح کلیدی و استفاده از آنها به عنوان یک سیگنال برای ورود به معاملات است. تجربه در پرایس اکشن کلید موفقیت در استفاده از استراتژی نقطه شکست است. مبنای معامله بر اساس نقطه شکست قیمتهایی است که فراتر از سطوح مشخص شده برای مقاومت و یا حمایت حرکت میکنند.
سادگی استفاده از این استراتژی آن را به یکی از مناسبترین استراتژیها برای معاملهگران تازهکار تبدیل کرده است. مثال زیر یک سطح کلیدی حمایت (خط قرمز) را نشان میدهد که پس از آن یک شکست رخ میدهد و باعث افزایش قیمت دارایی میشود. نقطه ورود جایی است که قیمت، سطح حمایتی را میشکند. در سایر موارد، معاملهگران باید به دنبال کندل تایید بعد شکسته شدن سطح کلیدی باشند.
اندیکاتورهای محبوب برای شناسایی نقاط ورود
محبوبترین اندیکاتورهای ورود با استراتژی معاملاتی اتخاذ شده ارتباط مستقیم دارند. عموما از اندیکاتورها برای تایید استراتژی ورود استفاده میشود. جدول زیر برخی از بهترین اندیکاتورها و همچنین نحوه استفاده از آنها را نشان میدهد.
کاربرد
اندیکاتور
این اندیکاتور نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را مشخص میکند. بیشتر در بازارهای نوسانی و رونددار موثر است
با استفاده از چند اندیکاتور میانگین متحرک (یکی طولانی مدت و دیگری کوتاه مدت) به دنبال نقاط برخورد این اندیکاتورها برای تعیین سیگنال ورود هستیم.
(Moving Average (MA
بهترین عملکرد را در بازارهای نوسانی و رونددار دارد. نقطه تقاطع این اندیکاتور برای ورود در جهت جهت روند استفاده میشود.
استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت
پرایس اکشن Price Action Trading یا مختصر شده PAT عبارتست از اینکه تریدر تمام تصمیمات خود در مورد ترید را فقط بر اساس نمودار قیمت (بدون هیچ اندیکاتور، اکسپرت و …) اخذ می نماید.
این بدین معنا است که هیچگونه اندیکاتور تاخیری مانند مووینگ اوریج ها برای تعیین سطوح دینامیک حمایت و مقاومت استفاده نمی شود.(سطوح حمایت و مقاومت به دو دسته استایک و دینامیک تقسیم می شود. در سطوح استایک برای تعیین حمایت و مقاومت از خطهای افقی استفاده می شود که در نتیجه نسبت به زمان ثابت است اما در سطوح دینامیک مقادیر حمایت و مقاومت نسبت به زمان تغییر می نماید مانند موینگ اوریج ها که یکی از کاربرد های انها استفاده از آنها بعنوان سطوح حمایت و مقاومت می باشد.)
در تمام بازار های مالی اطلاعات قیمت بر اساس پریود هائی از زمان ترسیم می شود. بدین ترتیب انواع نمودار قیمت بر اساس تایم فریم یک دقیفه تا ماهانه قابل دسترسی می باشد.
نمودار قیمت بازتابی از تمامی انتظارات بازیگران بازار اعم از بانکها، موسسات سرمایه گذاری، سرمایه گزارن خرد و حتی اکسپرتهای کامپیوتری (روباتهای معامله گر) در پریود زمانی مشخص (یک دقیقه، یکساعته و …) را نشان می دهد و این انتظارات این معامله گران در قالب نمودار و حرکت قیمت به بازار تجسم می بخشد.
در واقع میتوان اینگونه عنوان کرد که حرکت قیمت (Price Action) چیزی نیست جز تجسم و عینیت یافتن انتظارت بازیگران آن بازار.
اعلام اطلاعات اقتصادی دوره ائی مانند اعلام شاخصها، تغییر و تحولات سیاسی و رخدادن حوادث طبیعی مانند سیل، جنگ، زلزله و…، گرچه مانند کاتالیزو حرکت قیمت را تسریع می کند اما برای اینکه در بازار تریدر موفقی باشید نیاز به تحلیل آنها ندارید. که البته دلیل آن بسیار واضح است زیرا اینگونه رخداد ها در نهایت بر روی قیمت تاثیر گذار خواهند بود.
از آنجائیکه نمودار قیمت بازتابی از تمام متغیرهای تاثیر گذار بر حرکت قیمت در پریود زمانی داده شده می باشد، استفاده از اندیکاتور های تاخیری مانند استوکاستیک، مکدی،آر اس آی و … فقط از دست دادن زمان خواهد بود.
حرکت قیمت (Price Action) تمام سیگنالهائی را که شما برای داشتن یک سیستم موفق و سود ده نیاز دارید ، به شما خواهد داد. این سیگنالها توسط استراتژی های ترید پرایس اکش صادر می شوند و به تریدر تصویری از حرکت قیمت (آنچه تا کنون رخ داده است) و کمک به پیش بینی آینده قیمت با دقت بالا می نماید.
چارت ساده در برابر چارت شلوغ مملو از اندیکاتور
برای نشان دادن تفاوت بین چارت ساده پرایس اکشنی و چارتی که تعدادی از محبوب ترین اندیکاتور ها بر روی آن قرار دارد، دو چارت زیر بعنوان مثال در نظر بگیرید. در چارت اولی هیچ اندیکاتوری وجود ندارد و پرایس اکشن خالص است. و در چارت پائینی اندیکاتور های استوکاستیک، MACD، ADX و بالینگر باند قرار دارد.
نکته حائز اهمیت اینکه: چارتی که دارای تعداد بیشتری اندیکاتور باشد، با اشغال بخشی از چارت سبب کوچک شدن قسمت نموار قیمت شده و این باعث می شود توجه تریدر به حرکت خالص قیمت کمتر شود. بنابراین نه تنها فضای کمتری از صفحه مانیتور شما به حرکت قیمت اختصاص می یابد بلکه توجه شما آنطور که باید و شاید بطور کامل بر روح چگونگی حرکت قیمت متمرکز نمی شود.
اگر به هر دو چارت با دقت نگاه کرده و بخواهید یکی را برای تحلیل و ترید آسانتر انتخاب کنید، کدام را انتخاب خواهید کرد؟
تمام اندیکاتور های چارت پائینی و در حقیقت تمامی اندیکاتور ها بر پایه حرکت قیمت قرار دارند. به عبارت دیگر هر با که تریدر اندیکاتور جدیدی به چارت خود اضافه می کند،یک متغییر استراتژی ساده سطوح حمایت و مقاومت جدید به مجموعه متغییر های خود اضافه کرده است که علاوه بر آنکه سبب تحلیل و پیش بینی بهتر قیمت نخواهد شد بلکه سردرگمی بیشتر تریدر را نیز به همراه خواهد داشت.
مثالهائی از استراتژیهای پرایس اکشنی مورد علاقه من
توجه داشته باشد که چارت زیر به گونه ای انتخاب شده که سیگنالهای اشتباه (fail) نیز در آن وجود دارد. زیرا قرار بر این نیست که استراتژی تمام موقعیت های بازار را درست پیش بینی کند. و صدور سیگنالهای اشتباه ، توسط بهترین استراتژی ها نیز اجتناب ناپزیر است. بنابراین هدف من در نظر گرفتن مطمئن ترین و واقعی ترین حالت است.
چگونه روند بازار را تشخیص دهیم
یکی از اولین مراحل یاد گیری ترید با پرایس اکشن عبارتست از تشخیص بازار روند دار از بازار رنج. استراتژی تعقیب روند یکی از استراتژی هائی است که بیشترین احتمال موفقیت را دارا می باشد. و اگر بخواهید از این بازار پول بیرون بکشید، مجبور هستید آنرا بخوبی فرا بگیرید.
نمودار زیر نشان می دهد که چگونه از حرکت مارکت برای تعیین روند استفاده می کنیم.
مارکت را صعودی می نامیم اگر همواره های High های بالاتر و Low های بالاتر تشکیل شود. (HH,Hl) و مارکت نزولی خوانده می شود اگر High های پایین تر و Low های پائئن تری در آن تشکیل شود (LH,LL) .
در تصویر زیر بخوبی روند صعودی ملاحظه میگردد.
در تصویر زیر نیز روند نزولی در بازار (High های پایین تر و Low های پایین تر) بخوبی مشخص است.
بازار روند دار در مقابل بازار رنج
همانگونه که قبلآ کفته شد، پرایس اکشن یا ترید بر مبنای آنالیز پرایس اکشن، عبارتست از آنالیز حرکت قیمت بر حسب زمان.
نتیجه حاصل از این آنالیز به ما خواهد گفت که آیا بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.
پس با یک انالیز ساده پرایس اکشن می توان فهمید بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.
با مثالهای بالا نشان دادیم که چگونه می توان فهمید بازار در حالت روند دار قرار دارد. حال خیلی ساده بازاری که داری روند نباشد (یعنی قانون HH,HL در روند صعودی و قانون LH,LL در روند نزولی در ان صدق نکند) بازار بدون روند و یا همام بازار رنج خواهد بود.
در نمودار دقت کنید که چگونه ناحیه رنج پرایس اکشنی، مابین سطوح حمایت و مقاومت در حال نوسان است. در این ناحیه قانون HH,HL و نیز قانون LH,LL وجود ندارد و ما در یک ناحیه رنج قرار داریم.
مثال زیر نشان می دهد که چگونه بازار از یک ناحیه رنج به یک ناحیه با ترند صعودی وارد می شود.
با استراتژی های ترید پرایس اکشنی چگونه در بازار ترید کنیم
حال می خواهیم ببینیم چگونه میتوان با استفاده از پرایس اکشن ترید کرد.
همانگونه که بارها تکرار شده است، طبیعت بازیگران بازار و نخوه واکنش آنها به متغیر های کلان اقتصادی، باعث می شود که حرکت قیمت در الگوهای مشخصی تمایل به تکرار خودش داشته باشد.
این الگوها به نام استراتژی های ترید پرایس اکشن شناخته می شوند.که هر استراتژی به روشهای مختلفی استفاده می شود.
این الگوهای برگشت قیمت یا حرکت قیمت نمایانگر هیجانات بازار هستند که ممکن است معرف ادامه دار بودن روند و یا تغییر جهت ان می باشند. به زبان عامیانه، با یادگیری الگو های لحظهائی پرایس اکشن، میتوانید به همراه قیمت به مکان بعدی که قیمت به آنجا حرکت خواهد کرد بروید.
اولین چیزی که در پرایس اکشن میبایست بیاموزید آنست که از شر هر چیز زائد بر روی چارت خود از جمل هر گونه اندیکاتور، اکسپرت و … خلاص شوید و تنها میله های قیمت را بر روی نمودار خود داشته باشید.
من ترجیح می دهم از نموارر های کندل استیک استفاده کنم زیرا احساس می کنم کندل استیک ها اطلاعات بازار را بطور دینامیکی و موثر بر روی نمودار منتقل می کنند.
به نظر من چارت های سیاه و سفید (همانگونه که در شکل زیر نشان داده شده اند) بهترین هستند .
پس از آنکه تمام اندیکاتور ها و متغییر های غیر ضروری را از روی چارت خود پاک کردید، میتوانید شروع به ترسیم سطوح کلیدی نموده و سپس در به دنبال یافتن الگوهای پرایس اکشن در نمودار خود بگردید.
در تصویر زیر مثالهائی از سطوح کلیدی حمایت و مقاومت در این نمودار ترسیم شده است.
چگونه با استفاده از تلاقی نقاط در پرایس اکشن معامله کنیم.
مرجل مهم بعدی در ترید با استفاده از پرایش اکشن عبارتست از ترسم سطوح کلیدی نمودار و جستجوی برای یافتن نقاط متلاقی جهت استفاده از آنها برای ترید.
در نمودار زیر به وضوح یک سطح حمایت و ریتریس فیبوناچی 50% و پین بار در جفت ارز USDJPY ، در یک نقطه با یکدیگر متلاقی شده اند. این تلاقی سه گانه باعث شده تا قیمت به مقدار زیادی به سمت بالا صعود کند.
تمام متغییر های اقتصادی باعث حرکت قیمت می شوندکه در نمودار قیمت به راحتی دیده می شوند. بنابراین تاثیری که اخبار فاندامنتال بر روی قیمت می گذارند (اعلام شاخصهای اقتصادی دوره ای، حوادث و تحولات سیاسی و حوادث غیر مترقبه مانند جنگ و بلایای طبیعی) تاثیر خود بر حرکت قیمت نشان داده و براحتی توسط نمدار قیمت قابل مشاهده است.
بنابراین بجای تجزیه و تحلیل میلیون ها متغییر اقتصادی در هر روز (که البته اگر تعدای زیادی تریدر با هم تلاش کنند باز هم غیر ممکن است) شما کافیست پرایس اکشن را یاد بگیرید.زیرا این روش معامله شما را قادر می سازد تا بازار را تجزیه و تحلیل کرده و با استفاده از تمام متغییر های بازار خیلی ساده با استفاده از پرایس اکشن نسبت به انجام معامله خود اقدام نمائید. زیرا تمام این متغییر ها نمودار حرکت قیمت لحاظ شده اند.
نکته آخر
امیدوارم این مقدمه که در مورد ترید با پرایس اکشن گفته شد، به روشن کردن این مسیر به شما کمک کرده باشد.