اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟

اندیکاتور چیست؟ بیان مفهوم و جایگاه آن در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارد. تقریبا همه ی معامله گران و تحلیل گران بازارهای مالی که با دید تکنیکال بازار را بررسی می کنند این ابزار را می شناسند و در روش معاملاتی و استراتژی ترید خود از یک یا بیش از یک اندیکاتور استفاده می کنند.
فهرست عناوین این مطلب
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور نوعی ابزار برای دستیابی به درک بهتر از نمودار قیمت است. این ابزار یک شکل هندسی در کنار نمودار به منظور کمک به تحلیل بهتر برای تریدر فراهم می کنند.
چگونه ایجاد می شود؟
با استفاده از فرمول های ریاضی و اعمال آنها بر روی حجم معاملات و قیمت می توان به اندیکاتورهای مختلف دست یافت.
در کدام نوع تحلیل از آن استفاده می شود؟
در تحلیل تکنیکال می توان علاوه بر بررسی الگوها، اندیکاتورها را نیز تحلیل نمود.
آیا حتماً باید از آن در تحلیل استفاده کرد؟
خیر، هر تریدری یک استراتژی معاملاتی مخصوص به خود دارد. در برخی روش ها مانند پرایس اکشن کمتر به اندیکاتور اهمیت داده می شود.
انواع اندیکاتور
اندیکاتور از نظر همراهی قیمت در دو دسته پیشرو (leading) و دنباله رو (lagging) قرار می گیرند. دنباله روها با تاخیر اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟ بیشتری با قیمت در مقایسه با پیشروها سیگنال و علامت را به تحلیلگر می دهند.
از نظر ساختار اندیکاتورها به چهار نوع زیر تقسیم می شوند.
روند(Trend)
روندها در نمودار به سه دسته صعودی یا افزایشی، نزولی یا کاهشی و خنثی تقسیم می شوند. از میان اندیکاتورهای روند می توان به میانگین متحرک (moving average) و شاخص رگرسیون خطی اشاره کرد.
اسیلاتور(Osilator)
هدف اصلی یک اسیلاتور نشان دادن هیجان بازار و قدرت خریداران و فروشندگان می باشد. اسیلاتورها در محدوده معینی نوسان می کنند. از میان اسیلاتورها می توان به اسیلاتور MACD اشاره کرد که حول خط مرکزی صفر نوسان می کند و یک اسیلاتور مناسب برای یافتن سوئینگ های ماژور است.
برخی دیگر از اسیلاتورها برای نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش می باشند. با ورود خطوط یک اسیلاتور در ناحیه اشباع خرید ضعف خریداران و افزایش قدرت فروشندگان نشان داده می شود. اسیلاتور RSI یا استوکاستیک (stochastic) نمونه هایی از این دسته از اسیلاتورها می باشند که در یک محدوده معین نوسان می کند.
حجم (Volume)
برخی از اندیکاتورها با نشان دادن تغییرات حجم به تریدر تغییرات قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان را نشان می دهند. MFI یکی از این دسته می باشد.
با استفاده از یکی از اندیکاتورهای حجم معامله گر می تواند ریسک معامله خود را کاهش دهد. علت آن هم اینست که تحلیل حجم معاملات به تشخیص قدرت و ضعف و جهت روند کمک می کند. معمولا در نقاط برگشت روند، حجم معامله به طور ناگهانی زیاد می شود. همچنین در صورتی که روند صعودی یا نزولی در بازار حاکم است و با حرکت قیمت در آن روند حجم معاملات هم افزایش می یابد، نشان از استحکام روند می دهد. در صورتیکه با حرکت قیمت در جهت روند حاضر حجم معاملات رو به کاهش باشد قدرت در جهت روند رو به کاهش است.
بیل ویلیامز(Bill Wiliams)
بیل ویلیامز در حقیقت یک روش معاملاتی می باشد. آقای بیل ویلیامز به منظور فهم ساختار بازار و تحلیل صحیح مراحل تحلیلی زیر را پیشنهاد داد:
- مرحلۀ فاصله (فراکتال)
- مرحلۀ انرژی (نیروی محرک)
- مرحلۀ قدرت (افزایش/کاهش شتاب)
- ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت (منطقه)
- خط موازنه
در روش بیل ویلیامز برای تجزیه و تحلیل نمودار از اندیکاتورهای فراکتال بیل ویلیامز، الیگیتور بیل ویلیامز(Alligator) ، بیل ویلیامز AO (Awesome Oscillator) ، AC بیل ویلیامز(Accelerator Oscillator) استفاده می شود.
پیام های اندیکاتور
با اندیکاتورها می توان به اطلاعاتی دست یافت که به تحلیل بهتر و درک صحیح تر نمودار قیمت کمک می کند. همانطور که بیان شد این اطلاعات با انجام چند محاسبه ریاضی از نمودار قیمت بدست می آید. نوع روند، شتاب قیمت، نواحی اشباع و … از این دست اطلاعات هستند.
محاسبات ریاضی بر روی حجم معاملات و قیمت گذشته بازار صورت می گیرد تا به تریدر پیامهایی را گوشزد کند. پیام می تواند نوعی از هشدار باشد به این معنی که روند فعلی رو به اتمام است و به زودی تغییر روند ایجاد می گردد. پیام می تواند به این صورت باشد که قیمت مناسب برای ورود را به تریدر بدهد. به عنوان مثال عده ای ورود خود به معامله را برپایه کراس دو خط اسیلاتور DT صورت می دهند. پیام می تواند به عنوان یک تایید بر تحلیل درست نمودار قیمت باشد. به عنوان مثال برخی از اندیکاتور MACD به عنوان یک تایید کننده در تشخیص سوئینگ های ماژور استفاده می کنند. ممکن است مثال هایی که استفاده شد برای همه مناسب نباشد اما هدف در اینجا بیان مفهوم اندیکاتور و دسته بندی آنها بر اساس کاربرد است.
اندیکاتورهای معروف
اندیکاتورها بسیار زیاد هستند و هر روز با نامهای جدیدی در این حوزه رو برو می شوید. در ادامه چندین نوع معروف آنها معرفی می گردد.
باند بولینگر
باند بولینگر (Bollinger Bands) شامل یک میانگین متحرک و دو منحنی که در بالا و پایین میانگین متحرک ذکر شده قرار دارند می باشد. در زمانی که قیمت حالت رنج به خود می گیرد و حرکت قیمت در قالب یک روند صعودی یا نزولی نیست، نوار بالایی و پایینی از هم فاصله بیشتری می گیرند. در مواقعی که یک روند نزولی یا صعودی در بازار وجود دارد باند بولینگر باریک می گردد. به طور پیشفرض اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟ میانگین متحرک در میان باند در دوره زمانی 20 هست و انحراف معیار نوار بالایی ونوار پایینی 2 می باشد. این اعداد قابل تغییر هستند و بسته به نوع استراتژی تریدر می تواند به مقادیر مورد نیاز تغییر داده شود.
عده ای از باند بولینگر برای اندازه گرفتن نوسان در حرکت قیمت استفاده می کنند. علاوه بر این در تعیین هدف معامله نیز کارایی دارد. مثلاً وقتی در حرکت رو به پایین قیمت باند پایینی می تواند هدف اولیه باشد. همچنین باند بالا و پایین خود یک مقاومت و حمایت محسوب می شوند. قرار گرفتن قیمت در نوار بالایی وجود روند صعودی و قرار گیری قیمت در نوار پایینی وجود روند نزولی را محتمل تر می کند.
ایچیموکو
ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای بسیار مهم و پیشرفته است. عده ای از تریدرها خود را ایچیموکو کار می نامند. با ایچیموکو حمایت، مقاومت، روند احتمالی آینده، شتاب حرکتی بازار، حد ضرر و حد سود و … را تعیین می کنند. علاوه بر همه اینها سیگنال ورود خود به معامله را نیز با ایچیموکو بدست می آورند. ایچیموکو دارای دو منحنی است که تشکیل ابر یا کومو را می دهند و سه منحنی دیگر نیز دارد که موقعیت آنها پر از نکات تحلیلی برای تحلیل گر می باشد.
میانگین متحرک
یکی از اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟ رایج ترین اندیکاتورها میانگین متحرک (Moving Average) است و در تحلیل تکنیکال بسیار کاربردیست. اندیکاتورهای دیگری چون باند بولینگر نیز بر اساس MA شکل گرفته اند. میانگین متحرک به منظور تشخیص نوع روند و همچنین به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک مورد استفاده قرار می گیرد. میانگین متحرک با میانگین گیری از قیمت های گذشته بازار ایجاد می گردد. به همین دلیل به عنوان سیگنال ورود به معامله اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟ از نظر عده ای نامناسب به نظر می رسد. اما در استراتژی معامله گری بسیاری از تریدرها ایفای نقش می کند. به خصوص وقتی که در کنار دیگر اندیکاتورها قرار گیرد و همدیگر را در تحلیل تایید کنند.
MACD
MACD یک نوع اسیلاتور است و در میان یک بازه حرکت می کند. برخی از تریدرها از MACD به منظور تشخیص واگرایی با نمودار قیمت بهره می برند. عده ای دیگر برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند با قرار گیری MACD در ناحیه مثبت و منفی از آن استفاده می کنند. اسیلاتور MACD از گذشته تا به امروز تغییر کرده است و از این رو دو نوع MACD در حال حاضر برای کاربران قابل استفاده است. در نسخه قدیمی تر آن که مکدی کلاسیک نام دارد، اسیلاتور شامل یک هیستوگرام و دو منحنی با رنگ های قرمز و آبی می شود. هنگام کراس یا قطع کردن دو منحنی توسط یکدیگر هیستوگرام صفر می شود و سیگنال ورود به معامله صادر می گردد.
نسخه جدیدتر به جای دو منحنی فقط یک منحنی قرمز که همان خط سیگنال است را دارا می باشد. هیستوگرام در نسخه جدید تغییر کرده و جای خط آبی را گرفته است.
RSI
RSI نوعی اسیلاتور است که در بازه صفر تا صد تغییر می کند. یکی از مهمترین کاربردهای RSI در یافتن واگرایی ها برای پیشبینی تغییر روند و اتمام موج فعلی است. اعداد 30 و 70 برای تشخیص ناحیه اشباع فروش و اشباع خرید در این اسیلاتور در نظر گرفته می شوند. به این معنی که با ورود خط RSI به بالای سطح 70 نمودار قیمت در ناحیه اشباع خرید قرار می گیرد. همینطور با ورود خط به زیر 30 نمودار قیمت در ناحیه اشباع فروش وارد شده است.
جمع بندی
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارند. می توان بیان کرد که تقریبا همه تریدرها حداقل یکی از آنها را در استراتژی معامله گری خود به کار می برند. طرفداران روش پرایس اکشن اکثرا از منتقدان آن هستند. اما لنس که یکی از اساتید معروف در این حوزه است از مووینگ اوریج در روش پرایس اکشن استفاده می کند. رابرت ماینر در سبک الیوتی خود از اسیلاتور DT برای یافتن نواحی اشباع و همچنین ورود به معامله بهره می برد.
اسیلاتورها زیر مجموعه ی اندیکاتورها می باشند که در یک پنجره ی دیگر در زیر نمودار قیمت یا نرخ قرار می گیرند. از اسیلاتورها بیشتر برای یافتن واگرایی و همچنین نواحی اشباع خرید و فروش بهره برده می گردد.
انتخاب یک اندیکاتور به استراتژی معاملاتی بستگی دارد و اینکه در یک استراتژی چه اندیکاتورهایی در کنار هم استفاده شود به دانش و تجربه تریدر بازمی گردد.
آشنایی با اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال و یا تحلیلهای مالی دیگر آنچه که حائز اهمیت است، تعیین اعتبار تحلیل میباشد. از جمله ابزارهای تکنیکال که در این زمینه به کمک تحلیلگران و معاملهگران میآیند، اندیکاتورها و اسیلاتورها هستند. با استفاده از این ابزارهای کاربردی میتوان زمان طلایی برای ورود و خروج از سهم را تشخیص داد. تحلیلگران با بهکارگیری اندیکاتورها و اسیلاتورها در کنار یکدیگر میتوانند تاییدیههای بسیار قوی نسبت به ورود و خروج از سهام مختلف دریافت نمایند. اما اینکه ترکیب کدام اندیکاتورها و اسیلاتورها با یکدیگر سیگنال قویتری ارائه میدهد، نیازمند آشنایی بیشتر با این ابزارهای تکنیکی میباشد. در تحلیل تکنیکال، تعداد بیشماری اندیکاتور وجود دارد. تا به اینجا برخی از پرکاربردترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال را معرفی کردهایم. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به سراغ یکی دیگر از این اندیکاتورها به نام اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال رفتهایم و به بررسی آن خواهیم پرداخت.
اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور میانگین متحرک (MA) که مخفف عبارت Moving Average میباشد، از محبوبترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به شمار میآید و توسط بسیاری از تحلیلگران مورد استفاده قرار میگیرد. این اندیکاتورها بر خلاف اندیکاتورهایی همچون RSI و MFI از نوع leading یا اصطلاحاً پیشرو (اندیکاتورهایی که قیمت یک دارایی را در آینده پیشبینی میکنند) نیستند. در واقع، یک اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال برای تشخیص روند سهم مورد استفاده قرار میگیرد و رفتار یک دارایی را در حال و گذشته تحلیل مینماید. بنابراین این اندیکاتور را میتوان یک اندیکاتور پیرو یا تاخیری (Lagging Or Trend) دانست که نوسانات بازار را به یک خط صاف و ملایم تبدیل میکند. از طرفی، MAها در یک بازهی زمانی مشخص از اعداد نوسان نمیکنند. به همین دلیل جزء دستهی اسیلاتورها یا نوسانگرها نیز به شمار نمیآیند. این اندیکاتور بهعنوان یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها، مبنای کار بسیاری از اندیکاتورهای دیگر مانند MACD میباشد.
انواع مختلف اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال
انواع مختلفی از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال وجود دارد که تریدرها نه تنها در معاملات روزانه و معاملات نوسانی، بلکه در مجموعه معاملات طولانی مدت خود نیز از آنها استفاده مینمایند. در ادامهی این بخش راجع به انواع مختلف میانگینهای متحرک و نحوهی محاسبهی هر یک از آنها صحبت خواهیم کرد.
۱. میانگین متحرک ساده (SMA)
میانگین متحرک ساده (SMA)
میانگین متحرک ساده (SMA) که به آن میانگین متحرک حسابی نیز گفته میشود، یکی از انواع اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال میباشد که اساس آن محاسبهی میانگین معمولی ریاضی میباشد. در واقع این دسته از میانگینهای متحرک، قیمتها را در یک بازهی زمانی خاص، دریافت کرده و میانگین آنها را ارائه میدهند. اندیکاتور SMA، پس از محاسبهی میانگینها، آنها را به یک نقطه تبدیل میکند. سپس از اتصال این نقاط به هم یک خط روند در اندیکاتور تشکیل خواهد شد. به این ترتیب، اندیکاتور میانگین متحرک ساده، به تحلیلگران کمک میکند تا درک درستی از روندهای قیمتی داشته باشند و بتوانند تشخیص دهند که بازار حرکت رو به بالا یا صعودی دارد و یا حرکت رو به پایین و نزولی. دقت داشته باشید که برخی از تریدرها معتقدند که در SMA، تغییرات اخیر قیمت از اهمیت بیشتری برخوردار است و این اهمیت باید در محاسبات اندیکاتور لحاظ شود.
نحوه محاسبه میانگین متحرک ساده:
برای محاسبه این نوع از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال کافی است تا مجموع قیمتها در طول دورهی مورد نظر را تقسیم بر تعداد دورهها نمایید. برای مثال فرض کنید که شما یک دورهی ۹ روزه را انتخاب کردید. برای محاسبهی SMA تنها باید ۹ کندل به عقب بروید و قیمتهای پایانی ۹ روز اخیر را با هم جمع کنید و حاصل را بر ۹ تقسیم نمایید. فرمول محاسبهی میانگین متحرک ساده به صورت زیر میباشد:
A = n میانگین دورهی
n = تعداد دورههای زمانی
نکته: بازههای زمانی مرسوم در این نوع اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال ۱۲، ۲۶ و ۵۲ روز است که نماد کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت هستند.
۲. میانگین متحرک وزنی (WMA)
میانگین متحرک وزنی (WMA)
اندیکاتور WMA یک نوع دیگر از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال به شمار میآید که از سوی تحلیلگران کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. تفاوت میانگین متحرک وزنی با SMA در این است که این اندیکاتور، حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات اخیر قیمت نشان میدهد. برای مثال فرض کنید که یک بازهی زمانی ۲۶ روزه را برای محاسبهی میانگین انتخاب کردهاید. در WMA قیمتهایی که در روز ۲۶ام ثبت میشوند، نسبت به قیمتهای روز اول از وزن بیشتری برخوردار هستند. مانند MA ساده، در WMA نیز با پایان روز ۲۶ام و شروع روز ۲۷ام، اطلاعات روز اول حذف شده و دادههای مربوط به روز جدید اضافه میشوند.
نحوه محاسبه میانگین متحرک وزنی:
فرمول محاسبهی اندیکاتور میانگین متحرک وزنی به صورت زیر است:
- P1 = قیمت روز آخر (جدیدترین قیمت که تاثیر آن در جواب بیش از همه میباشد).
- P2 = قیمت روز ماقبل آخر (تاثیر این قیمت در جواب نهایی از P1 کمتر و از بقیه بیشتر است).
- P3 = قیمت روز قبل از P2 (تاثیر این قیمت در جواب از P1 و P2 کمتر و از بقیه بیشتر است).
- n = بازهی زمانی (Time Period)
۳. میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA)، نوع دیگری از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال میباشد که بسیار شبیه به WMA است. در واقع، این اندیکاتور نوعی از WMAها محسوب میشود. تنها با این تفاوت که در EMA دادههای قدیمی حذف نمیشوند. بلکه به مرور زمان از ارزش آنها کاسته خواهد شد. تا جایی که به نزدیک صفر تمایل پیدا کند. میانگینهای متحرک نمایی و وزنی نسبت به SMAها با مشکل تاخیر کمتری مواجه هستند. در حقیقت، میانگینهای متحرک نمایی در قیمت و موقعیتهای برگشتی، خیلی بهتر و سریعتر از میانگینهای متحرک ساده عمل میکنند. لذا سهامدارانی که تمرکزشان روی سرمایهگذاریهای کوتاهمدت میباشد، ترجیح میدهند تا از این میانگین استفاده کنند. اما از آنجایی که میانگینهای متحرک ساده، همهی قیمتها را در بر میگیرند، برای تشخیص سطوح مقاومت و حمایت مناسبتر هستند.
نحوه محاسبه میانگین متحرک نمایی:
محاسبهی این اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال از سه مرحله تشکیل میشود:
- گام اول: محاسبهی SMA
- گام دوم: محاسبهی ضریب هموارسازی؛ ۲÷ (۱ + اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟ بازه زمانی انتخاب شده)
- گام سوم: محاسبه EMA از طریق فرمول زیر:
EMA (روز گذشته) + (ضریب × (EMA (روز گذشته) – قیمت بسته شدن))
۴. میانگین متحرک هال (HMA)
میانگین متحرک هال (HMA)
میانگین متحرک هال نوعی از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال است که نامگذاری آن از روی نام توسعه دهندهی آن یعنی (Alan Hall) در سال ۲۰۰۵ انجام شده است. هدف اصلی این اندیکاتور به حداقل رساندن تاخیری میباشد که اندیکاتورهای MA در نمایش تغییرات قیمت از آن رنج میبرند. میانگین متحرک هال، در فرمول خود از میانگین متحرک وزنی استفاده میکند. همچنین این اندیکاتور مانند WMA، EMA نیز تمرکز بیشتری برروی قیمتهای جدیدتر دارد.
نحوه محاسبه میانگین متحرک هال:
برای محاسبهی اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال ابتدا باید دو MA وزنی مختلف را محاسبه کنید. یکی از این WMAها با یک بازه زمانی مشخص (بازه فرضی n) و دیگری با نصف این بازه زمانی (بازه n/2) محاسبه میشوند. برای درک بهتر این موضوع، بازه زمانی ۳۶ روزه را در نظر بگیرید:
گام اول: محاسبهی (WMA (n/2؛ WMA بازه ۸ روزه را محاسبه کنید.
گام دوم: WMA بازهی زمانی کامل را محاسبه و آن را از نتیجه مرحلهی ۱ کسر کنیم.
گام سوم: در این مرحله باید از مربع بازهی زمانی مورد نظر استفاده کرد. بنابراین در مثال فعلی عدد مورد ما برابر با ۶ است؛ ۶ = ۳۶ √
گام چهارم: در مرحلهی نهایی باید WMA شش روزه را برای نتیجهای که در مرحله ۲ بهدست آوردید محاسبه نمایید. این نتیجه، همان HMA نهایی شماست.
👈🎞 این دوره آموزشی میتواند برای شما مفید باشد:
دوره آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی شامل آشنایی با اندیکاتورها، خطوط روند، حمایت و مقاومت و …
نحوه استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال
برای استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال ابتدا باید وارد نرم افزار معاملاتی خود شده و سپس از قسمت جستجوی نماد در بالای صفحه، نام نماد مورد نظرتان را جست و جو کنید. سپس در قسمت اندیکاتورها، نام اندیکاتور MA را وارد کرده و با کلیک بر روی آن، این اندیکاتور را به پایین صفحه اضافه نمایید. از قسمت Input میتوانید دورهی زمانی اندیکاتور را تغییر دهید و در قسمت Style هم میتوانید رنگ و ضخامت خطوط اندیکاتور را تغییر دهید.
سیگنالگیری با استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک (MA)
سیگنالگیری با استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک (MA)
همانطور که گفتیم اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال نمایانگر یک خط روند میباشد. چنانچه خط بزرگ در این اندیکاتور منفی باشد، یک روند نزولی را نشان میدهد. اما اگر این خط با شیب مثبت رو به بالا در حرکت باشد، یک روند صعودی را نشان میدهد. اما نحوهی سیگنالگیری در این اندیکاتور به چه صورت است؟ بهصورت کلی تقاطع کندلها با خطوط نمایانگر یک سیگنال خرید یا فروش میباشد. برای مثال کندل بزرگ سبزرنگ اگر با قدرت خط اندیکاتور MA را بشکند، نشان از یک سیگنال خرید قدرتمند میباشد. همچنین اگر کندل بزرگ قرمز رنگ با قدرت خط اندیکاتور را بشکند، بهعنوان یک سیگنال فروش قوی میباشد.
اما یک روش بهتر هم هست…
روش محبوبتر سیگنالگیری در اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال را Cross یا قطع اندیکاتور مینامند. در این روش چند اندیکاتور MAبا بازهی زمانی مختلف (۱۲، ۲۶ و ۵۲) را وارد چارت مینمایند. زمانی که خط اندیکاتور در کوتاهمدت (۱۲)، خطوط میانمدت (۲۶) و بلندمدت (۵۲) را رو به بالا بشکند، یک سیگنال خرید قوی خواهیم داشت. برعکس این قضیه نیز صادق است یعنی زمانی که خط اندیکاتور در کوتاهمدت، خطوط میانمدتو بلندمدت را رو به پایین بشکند، یک سیگنال فروش قوی خواهیم داشت.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ راجع به اندیکاتور میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال (MA) صحبت کردیم و انواع آن را نیز معرفی کردیم. به یاد داشته باشید که شما میتوانید از این اندیکاتور محبوب در کنار دیگر اندیکاتورهای تکنیکال استفاده نمایید و سیگنالهای خوبی را برای خرید و فروش به موقع سهم دریافت نمایید. چراغ ، به عنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با ارائهی نکات و دورههای کاربردی در زمینهی آموزش بورس، از شما یک سرمایهگذار موفق و حرفهای بسازد.
تفاوت اندیکاتورها با اسلایتور ها
ساعد نیوز: اندیکاتور یا همان شاخص ها که کاربرد بسیار زیادی در تحلیل بازار بورس دارند و می توانند بازار بورس را پیش بینی کنند و سیگنال های خرید و فروش را در زمان مناسب ارائه دهند، علاوه بر اندیکاتور ها ابزار های دیگری به اسم نوسان نما ها یا اسلایتور ها می باشند که کاربرد زیادی دارند و آشنایی با این دو ابزار برای مخاطبان بازار بورس خالی از لطف نیست.
اندیکاتور یا همان شاخص ها که کاربرد بسیار زیادی در تحلیل بازار بورس دارند و می توانند بازار بورس را پیش بینی کنند و سیگنال های خرید و فروش را در زمان مناسب ارائه دهند، علاوه بر اندیکاتور ها ابزار های دیگری به اسم نوسان نما ها یا اسلایتور ها می باشند که کاربرد زیادی دارند و آشنایی با این دو ابزار برای مخاطبان بازار بورس خالی از لطف نیست.در ابتدای بحث بهتر است به تعریف اندیکاتور بپردازیم و زیر شاخه های آن.
اندیکاتور چیست
اندیکاتور ها (indicator) یا ترجمه فارسی آن شاخص ها مجموعه ای از توابع هستند که از انواع میانگین ها یا حجم معاملات برای گرفتن هشدار ها , تایید ها , و از همه مهمتر سنجش قدرت روند ها و یا حتی پیش بینی آینده روند ها! در کنار الگو ها و یا سایر ابزار ها در نمودار ها مورد استفاده قرار میگرند.اندیکاتور ها به ۴ قسمت مختلف تقسیم می شوند:
روند ها (trend)
حجم ها (volume)
اندیکاتور بیل ویلیامز (bill williams)
اسیلاتور ها (oscillators)
روندها
از اصلی ترین ابزارهایی که می توان در تحلیل تکنیکال استفاده کرد روندها هستند. این دسته از اندیکاتور ها در بازار های فارکس و بازار جهانی کاربرد بسیار خوبی دارند.از مهم ترین ویژگی روندها می توان گفت که آنها دنبال کننده روند هستند. به این معنی که این اندیکاتور ها بر روی، خود نمودار قرار می گیرند و بر روی چارت یا همان کندل ها سوار می شوند.از مهم ترین اندیکاتور های دنبال کننده روند می توان اندیکاتور قوی، ایچیموکو (ichimoku kinko hyo) را مثال زد همچنین باندهای بولینگر (Bollinger bands)، اندیکاتور مووینگ اوریج (moving average) و اندیکاتور سار (parabolic sar) از این دسته می باشند. با طی کردن مراحل زیر می توان روند ها رو در نرم افزار مفید تریدر پیدا کرد:
در عکس بالا اندیکاتور بسیار قوی ایچیموکو رو مشاهده می کنید که بر روی سهم شسپا قرار گرفته است.
حجم(volume)
دسته ای از ندیکاتور ها که صرفا حجم و ارزش معاملات رو مورد انالیز قرار میدهند همان اندیکاتور حجمی که عموم تحلیل گران در زیر نمودارهایشان قرار میدهند از این خانواده هستند همین طور که گفتیم منظور از حجم، تعداد سهام است. حجم ها می توانند باعث ورود پول به سهم شوند و ورود پول به سهم یعنی ورود خریدار به سهم و وقتی خریدار به سهم وارد می شود به منزله افزایش قیمت سهم است. در حالت کلی حجم ها باعث جا به جا شدن پول می شوند.اندیکاتور های حجمی عبارتند از
- Accumulation/Distribution
- Money Flow Index
- On Balance Volume
- Volumes
اندیکاتور بیل ویلیامز
جناب آقای بیل ویلیامز خالق یک سری از اندیکاتور ها بوده است و به خاطر تلاش بسیار زیاد ایشان یک دسته از اندیکاتور ها را به نام ایشان ثبت کرده اند.بیل ویلیامز بر مبنای استفاده از راهی منطقی برای تحلیل بازار و برهان غیرمنطقی آشفتگی، روش معامله ی مختص خود را توسعه داد تا بتواند درک صحیحی از روانشناسی معامله گر بازار داشته باشد. از معروف ترین اندیکاتور های بیل ویلیامز می توان به اندیکاتور alligator نام برد. بیل ویلیامز برای درک ساختار جامع بازار، توصیه کرد تا بازار از پنج جهت تجزیه و تحلیل شود :
- فراکتال (مرحلۀ فاصله)
- نیروی محرک (مرحلۀ انرژی)
- افزایش/کاهش شتاب (مرحلۀ قدرت)
- منطقه (ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت)
- خط موازنه
اسلایتور
اسیلاتور ها (oscillators) به مجموعه ای از اندیکاتورها گفته می شود که هدف آنها بررسی مقدار هیجان خریداران و فروشندگان می باشد.در واقع اسیلاتور ها زیر مجموعه و یکی از شاخه های اندیکاتور ها هستند، به زبان ساده اسیلاتور ها جزئی از اندیکاتور ها می باشند.اسیلاتور ها به سنجش میزان هیجانات خریداران و فروشندگان فعال در سهم میپردازند و تحلیلگرانی را که از اسیلاتورها استفاده می کنند را از میزان هیجان موجود در معاملات آگاه می کنند.
اسیلاتورها به دو دسته Banded و Centered تقسیم بندی می شوند. عمده سیگنال های اسیلاتورهای Centered بر مبنای خط مرکزی و اسیلاتورهای Banded بر مبنای محدوده های بیش خرید و بیش فروش ایجاد می شود. اسیلاتورها سه نمونه سیگنال یا تحلیل عمده به معامله گر می دهند:
۱- سیگنال خرید یا فروش بر اساس خط مرکزی
۲- سیگنال خرید و فروش بر اساس محدوده بیش خرید و بیش فروش Overbought و Oversold
۳- سیگنال خرید و فروش بر اساس واگرایی Divergence
تفاوت اسلایتور ها و اندیکاتور ها در چیست؟
تفاوت اول
اولین تفاوت بین اندیکاتورها و اسیلاتورها نحوه قرارگیری آنها بر روی نمودار قیمتی می باشد. نحوه قرار گیری اندیکاتورها و اسیلاتورها به صورت زیر می باشد:اسیلاتور ها به عنوان پنجره ای جداگانه از نمودار در پایین نمودار نمایش داده می شوند. مانند اسیلاتور RSI، اسیلاتور MACD و …اندیکاتور ها معمولا بر روی نمودار سهم قرار گرفته و حرکت می کنند. مانند اندیکاتور MA، اندیکاتور ایچوموکو و …
تفاوت دوم
اسیلاتور ها دارای دو محدوده هستند:
در اسیلاتور های معروف مانند RSI خط ۷۰ به بالا به نام منطقه اشباع خرید حساب می شوند. یعنی منطقه ای که خریداران خسته شده اند و امکان ورود فروشندگان وجود دارد.همچنین خط ۳۰ به پایین رو منطقه اشباع خرید حساب می شود یعنی منطقه ای که فروشندگان خسته شده اند و امکان ورود خریداران وجود دارد.نوسانگرهای پر کاربرد در تحلیل اندیکاتور و اسیلاتور چه تفاوتی دارند؟ تکنیکالکه شامل CCI ، RSI ، MACD و DT oscillator و Stochasic از نوع اسیلاتور می باشند.
تفاوت سوم
اما تفاوت سوم اندیکاتورها و اسیلاتور ها در تشخیص دادن واگرایی است توجه داشته باشید که فقط در Oscillator ها میتوان واگرایی را تشخیص داد که در مقاله ای بصورت کامل در این مورد صحبت کردیم. از کاربردی ترین اسیلاتور ها برای تشخیص واگرایی میتوان به rsi و macd اشاره کرد.
سیگنال فروش یا خرید مبتنی بر خط مرکزی یا Center Line در آموزش تحلیل تکنیکال اسلایتور ها
وقتی شاخص اسیلاتورها از خط مرکزی عبور می کند، می توان صعودی یا نزولی بودن روند را تشخیص داد. طبق این گفته از آموزش تحلیل تکنیکال، در صورتی که شاخص ADX از پایین به سمت بالا حرکت کند، منجر به تشکیل سیگنال خرید یا صعود شده و در صورتی که از بالا به سمت پایین حرکت کرده و از خط مرکزی نیز عبور کند، منجر به تشکیل سیگنال فروش یا نزولی می شود. خط مرکزی در نوسانگرنماها یا اسیلاتورهای نوع Banded، معادل با عدد 50 یا نقطه ی میانه ی آنها می باشد و در اسیلاتورهای نوع Centered معادل با نقطه ی صفر می باشد.
محدوده بیش خرید و بیش فروش Overbought و Oversold
محدوده های بیش خرید و بیش فروش تنها در اسیلاتورهای Banded به وجود می آید.سیگنال فروش در این اسیلاتورها زمانی به وجود می آید که شاخص اسیلاتور از محدوده بیش خرید خارج شود. محدوده بیش خرید در بین اسیلاتورهایی که بصورت Banded از صفر تا ۱۰۰ فاصله دارند معمولا روی عدد ۷۰ یا ۸۰ تعریف می شود. بنابراین ورود شاخص اسیلاتور به محدوده بالای ۷۰ یا ۸۰ ملاک تصمیم گیری نیست بلکه خروج قیمت از این محدوده نشان دهنده تضعیف و به احتمال زیاد بازگشت روند است.
عکس حالت خروج از محدوده بیش خرید می تواند در محدوده بیش فروش نیز روی دهد. بدین معنا که با ورود شاخص اسیلاتور به محدوده بیش فروش سیگنال یا تحلیلی انجام نمی شود بلکه با خروج اسیلاتور از محدوده ۲۰ یا ۳۰ رو به بالا، صعودی بودن قیمت یا تضعیف روند نزولی تفسیر می شود.
سیگنال خرید و فروش بر اساس واگرایی Divergence
به تناقض بین رفتار قیمت و رفتار اندیکاتور واگرایی گفته می شود. در روند صعودی واگرایی در انتهای ریز موج های صعودی و در روند نزولی واگرایی در ریز موج های نزولی به نمایش در می آید.واگرایی ابزار بسیار مفیدی برای تشخیص کاسته شدن قدرت روند یا بازگشت روند است. این ابزار معمولا احتمال خطای کمتری نسبت به سایر استفاده های اندیکاتورها دارد.
زمانی که انتهای ریز موج های صعودی قیمت هر بار در هر قله جدید بالاتر از قله قبلی یا سقف قبلی تشکیل شوند اما قله ها یا سقف های مترادف و همراستای اندیکاتور مانند قیمت رفتار نکند و هر بار سقف جدید هم راستا با سقف قبلی خودش یا پایین تر از سقف قبلی خودش تشکیل شود واگرایی یا تناقض در انتهای روند صعودی ایجاد شده است که نشانه ای از بازگشت روند صعودی به نزولی خواهد بود.
در روند نزولی زمانی که انتهای ریز موج های نزولی قیمت هر بار در هر دره جدید پایین تر از دره قبلی یا کف قبلی تشکیل شوند اما دره ها یا کف های مترادف و همراستای اندیکاتور مانند قیمت رفتار نکند و هر بار کف جدید هم راستا با کف قبلی خودش یا بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل شود واگرایی یا تناقض در انتهای روند نزولی ایجاد شده است که نشانه ای از بازگشت روند نزولی به صعودی خواهد بود.
اسیلاتور در تحلیل تکنیکال چیست؟
یک اسیلاتور (Oscillator) ابزار تحلیل تکنیکالی است که باندهای بالایی و پایینی بین دو حد نهایی مقادیر قیمتی میسازد و این ابزارها سپس یک اندیکاتور روند (trend indicator) میسازد که با توجه به این باندها، نوسان میکنند. معاملهگران از اندیکاتور روند برای کشف شرایط خرید افراطی و فروش افراطی کوتاهمدت در بازار استفاده میکنند. زمانی که اسیلاتور به محدوده فوقانی خود نزدیک میشود، تحلیل تکنیکال نشان میدهد که دارایی مدنظر در وضعیت افراط خرید (overbought) قرارگرفته است و زمانی که اسیلاتور به محدوده پایینی خود برسد، تحلیلگران تکنیکال آن دارایی را در وضعیت افراط فروش (oversold) قرار میدهند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل تکنیکال میتوانید از مطلب آموزشی «تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
نکات کلیدی:
- اسیلاتورها، اندیکاتورهای شتاب قیمتی هستند که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند. در نظر داشته باشید که نوسان این اندیکاتور در بین باند بالایی و باند پایینی محصورشده است.
- زمانی که اسیلاتور به باندهای بالایی و یا پایینی خود میرسد، سیگنال افراط خرید و یا افراط فروش در بازار را برای معاملهگران صادر میکند.
- از اسیلاتورها معمولاً در کنار اندیکاتورهایی مانند میانگینهای متحرک استفاده میشود تا برای شکستهای قیمتی و یا بازگشت روند سیگنال صادر کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
اسیلاتورها چگونه کار میکنند؟
اسیلاتورها معمولاً در کنار دیگر اندیکاتورهای تکنیکالی برای تصمیمگیری صحیح معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرند. تحلیلگران بیشترین میزان کارایی اسیلاتورها را زمانی میدانند که در یافتن روند سهام یک شرکت با مشکل روبهرو شوند. مثلاً زمانی که سهام یک شرکت در وضعیت افقی (بدون روند) معامله میشود. معمولترین انواع اسیلاتورها اسیلاتور استوکاستیک (stochastic oscillator)، شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI)، شاخص تغییرات (Rate of Change – ROC) و اندیکاتور شاخص جریان پول (Money Flow Index – MFI) میباشند. در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذاران اسیلاتورها را یکی از مهمترین ابزارهای تکنیکالی میداند. اما ابزارهای تکنیکالی دیگری نیز در بهبود معاملات به معاملهگران کمک میکنند. از این دسته ابزارها و مهارتها میتوان به دیگر اندیکاتورهای تکنیکالی و یا مهارتهای خوانش نمودار اشاره کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص قدرت نسبی میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟» دیدن نمایید.
اگر یک سرمایهگذار بخواهد از یک اسیلاتور استفاده کند باید دو مقدار را انتخاب کرده، اسیلاتور را در بین آن دو قرار داده و با نوسانات اسیلاتور، یک اندیکاتور روند (trend incdicator) بسازد. سرمایهگذاران از اندیکاتور روند برای پیدا کردن وضعیت کنونی بازار برای یک دارایی خاص استفاده میکنند. زمانی که سرمایهگذار متوجه حرکت اسیلاتور به سطوح بالای خود میشود، دارایی را در وضعیت افراط خرید خواهد دید. در سناریویی متضاد، زمانی که اسیلاتور به محدوده پایینی خود حرکت کند، سرمایهگذار وضعیت دارایی را فروش افراطی خواهد دانست.
مکانیسم عملکرد یک اسیلاتور
در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذار، اسیلاتور را با استفاده از یک مقیاس درصدی – از صفر تا صد – اندازهگیری میکند. در محاسبات مربوط به اسیلاتور از قیمت بسته شدن (close price) میلهها یا کندلهای استفاده میشود. برای محاسبه اسیلاتور، معاملهگران از ابزارها و تکنیکهای زیادی برای دستکاری و تعدیل چندین میانگین متحرک استفاده میکنند. زمانی که بازار در یک محدوده خاص قرارگیرد، اسیلاتور نوسانات قیمت را دنبال کرده و در صورت گذر از محدوده 70% یا 80%، وضعیت دارایی را «خرید افراطی» نشان میدهد و به ما میگوید که یک موقعیت معاملاتی فروش (sell opportunity) وجود دارد. در وضعیت افراط شاهد موقعیتهای مناسب خریدی در بازار هستیم. وضعیت افراط فروش زمانی شکل میگیرد که اسیلاتور به محدودهای پایینتر از 20% یا 30% درصد، نزول کند و این وضعیت نشاندهنده موقعیت خرید میباشد.
تا زمانی که قیمت دارایی در محدوده تعیین شده باقی بماند، سیگنال نیز اعتبار خود را حفظ خواهد کرد. با این حال، زمانی که شکست قیمتی (price breakout) انجام شود ممکن است سیگنالهای صادرشده گمراه کننده باشد. تحلیلگران شکست قیمتی را به دو صورت تفسیر میکنند. در حالت اول شکست قیمتی را تنظیم مجدد بازار در یک محدوده معین دانسته و در حالت دوم، این شکست را شروع یک روند جدید به شمار میآورند. در حین یک شکست قیمتی، ممکن است اسیلاتور برای مدت زمانی طولانی در وضعیت خرید افراطی و یا فروش افراطی قرار بگیرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روند میتوانید از مطلب آموزشی «روند در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
تحلیلگران تکنیکال اسیلاتورها را در بازارهای افقی (sideways markets) استفاده میکنند. آنها کارایی این ابزار را در چنین بازارهایی بهتر دانسته و از آنها در کنار دیگر اندیکاتورهای تکنیکال جهت یافتن روند بازار استفاده میکنند. برای مثال، یک اندیکاتور تقاطع میانگینهای متحرک (moving average crossover indicator) میتواند برای تعیین وضعیت روند بازار و پاسخ به این پرسش که «آیا بازار در حال حاضر در روند قرار دارد یا خیر؟» مورد استفاده قرار بگیرد. زمانی که تحلیلگران از عدم وجود روند در بازار مطمئن شوند آنگاه سیگنالهای اسیلاتورها کاربردیتر و اثربخشتر خواهند بود.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
ابزارهای کاربردی در تحلیل تکنیکال کدامند؟ (بخش دوم)
در مقاله مربوط به بخش اول انواع ابزارهای تحلیل تکنیکال را معرفی کردیم و اهمیت و جایگاه تحلیل تکنیکال در معاملهگری را توضیح دادیم. در این بخش قصد داریم به معرفی ادامه موارد دهگانه ابزار تحلیل تکنیکال بپردازیم.
در این مقاله به شرح الگوهای هارمونیک، امواج الیوت و اندیکاتورها و اسیلاتوها میپردازیم.
الگوهای هارمونیک
وقتی حرکت قیمت شکلهای هندسی مشخصی بسازد که با نسبتهای فیبوناچی در ارتباط است، الگوهای هارمونیک در نمودار قیمت تشکیل میشود. این الگوها دو حالت صعودی و نزولی دارند. این الگو منطقهای را به عنوان ناحیه بازگشت قیمت و تغییر جهت حرکت قیمت مشخص میکند. معاملهگران از ناحیه بازگشتی که با استفاده از این ابزار بدست میآورند، به معامله میپردازند. در ادامه به معرفی انواع الگوی هارمونیک میپردازیم.
الگوی AB=CD
سادهترین الگوی هارمونیک الگوی AB=CD است. تشخیص این الگو با توجه به پیچیدگی کمتر نسبت به سایر الگوهای هارمونیک در نمودار قیمت راحتتر است. این الگو دو حالت صعودی و نزولی دارد. این الگو یک حرکت قیمتی در قالب سه موج است. که موج اول و سوم هم جهت هستند و در بیشتر اوقات اندازه آنها برابر است. در شکل زیر دو مثال از این الگو آورده شده است.
الگوی پروانه
این الگوی قیمتی شامل چهار موج است که شمایل آن شبیه به پروانه است. البته مانند پروانههای موجود در طبیعت هندسه متقارنی ندارد. این الگو نیز دو حالت صعودی و نزولی دارد. انتهای تشکیل این الگو ناحیه بازگشت قیمت است. در شکلهای زیر دو نمونه صعودی و نزولی آورده شده است. این الگو در قالب نمایش موج های قیمتی XABCD نشان داده شده است.
الگوی خفاش
این الگوی قیمتی شامل چهار موج است و با XABCD نمایش داده میشود. تفاوت این الگو با الگوی پروانه در اندازه موج XA و نسبت های فیبناچی سایر موجها نسبت به این موج است. در واقع موج XA بلندترین موج در این الگو است و موج CD کاملا درون این موج قرار میگیرد. در شکلهای زیر دو مثال از این الگو آورده شده است.
الگوی گارتلی
این الگوی قیمتی شامل چهار موج است و با XABCD نمایش داده میشود. این الگو با الگوی خفاش تفاوت چندانی به لحاظ ظاهری ندارد. فقط نسبن های فیبناچی تغییر کرده است و موج AB کمی کشیده تر و بلند تر است نسبت به الگوی خفاش. این الگو نیز دو حالت صعودی و نزولی دارد و در دو تصویر زیر دو مثال از این الگو آورده شده است.
الگوی خرچنگ
این الگوی قیمتی شامل چهار موج است و با XABCD نمایش داده میشود. این الگو به نوعی با همه الگوها تفاوت کوچکی دارد. در این الگو موج AB نسبت به الگوهای پروانه و خفاش کشیدهتر است و موج XA لزوما بزرگتر و یا کوچکتر از موج CD نیست. یک نکته مهم وجود دارد که این الگو را از سایر الگوها تمییز میدهد. در این الگو، نقطه D جایی قرار میگیرد که موج CD به طور کامل با موج XA همپوشانی نداشته باشد، یعنی در انتهای الگو نقطه D باید بالاتر یا پایین تر از نقطه X قرار بگیرد. در شکل زیر نمای شماتیک این چهار الگو آورده شده است. در تصویر زیر تفاوت هندسی این چهار الگو مشخص است.
امواج الیوت
حرکت قیمتی سهم در روندهای صعودی و نزولی یکنواخت نیست. یعنی به صورت یکنواخت و خط مستقیم، قیمت سهم افت و یا رشد نمیکند. قیمت در مسیر صعود و یا نزول دائما در نوسان است. قیمت در مسیر حرکت خود به طور قلهها و درههای متعددی میسازد که در واقع در مجموع روندها را تشکیل میدهند.
امواج اجزای تشکیل دهنده روندها هستند. با یافتن الگوهایی در حرکت امواج میتوان روندها را پیشبینی نمود. تئوری امواج الیوت به بررسی الگوها و روابط بین امواج میپردازد. نظریه امواج الیوت جزئیات فراوانی دارد که توضیح آن هدف این مقاله نیست. به طور خیلی خلاصه حرکتهای صعودی و نزولی در قالب حرکتهای 5 موجی و سه موج اصلاحی ABC انجام میشوند.
نسبتهای فیبوناچی در امواج الیوت نیز حضور دارند و نسبت حرکت و همپوشانی امواج با یکدیگر را میتوان با نسبتهای فیبوناچی بیان کرد. امواج الیوت قوانین زیادی دارند که هر یک در شرایط مخصوص به خودش به کار میرود. اما نکته مهمی که در نظریه امواج الیوت مورد توجه قرار گرفته است، ساختار فرکتال گونه و تو در توی امواج نسبت به هم است. منظور از ساختار فرکتال گونه ساختارهایی هندسی و تو در تو است که اجزای کوچکتر همانند جزء بزرگتر هستند با این تفاوت که در جهات مختلف انقباض و انبساط یافتهاند. یکی از مثال های معروف ساختار فرکتال گونه برگ سرخس است که ساختاری خود متشابه دارد. در رفتار قیمت نیز این ساختار وجود دارد. به طور مثال در رفتار قیمتی 5 موجی ممکن است خود موج سوم یک حرکت 5 موجی کوچکتر باشد.
در امواج الیوت موجهای اول، سوم و پنجم همجهت هستند و خلاف جهت موج دو و چهار هستند. موجهای A و C نیز هم جهت هستند و خلاف جهت موج B هستند. در شکلهای زیر مثالهایی از امواج الیوت ارائه شده است.
اندیکاتورها و اسیلاتورها
اکثر افرادی که در بازارهای مالی با استفاده از تحلیل تکنیکال، استراتژی معاملاتی خود را میسازند از اندیکاتورها استفاده میکنند. اندیکاتورها ابزار تکنیکالی هستند که مورد توجه بسیاری از معاملهگران هستند. اندیکاتور در واقع نوعی تابع ریاضی است که با گرفتن اطلاعات قیمت، حجم و زمان به عنوان ورودی، خروجی میسازد که حاوی اطلاعات جدیدی است که در حالت عادی در نمودار قیمت به وضوح مشخص نیست. امروزه بسیاری از معاملهگران با استفاده از اندیکاتورها و سیستمهای کامپیوتری معاملات الگوریتمی انجام میدهند که مزایای قابل توجی دارد. یکی از مهم ترین مزیتهای معاملات الگوریتمی اجتناب از انجام معاملات احساسی است که ممکن است ضررهای فراوانی به بار بیاورد.
اندیکاتورها با اسیلاتورها تفاوتهایی دارند. اما اغلب به عنوان نوعی از اندیکاتورها به حساب میآیند. اسیلاتورها در پنجره ای جدا نمایش داده میشوند ولی اندیکاتورها بر روی نمودار قیمت نشان داده میشوند. نکته دیگر این است که اسیلاتورها ناحیه اشباع دارند به عنوان مثل RSI در عدد زیر 30 ناحیه اشباع فروش است و در ناحیه بالای 70 در ناحیه اشباع خرید قرار دارد. یکی از کاربردهای مهم اسیلاتورها، تشخیص همگرایی و واگرایی در رفتار قیمت است. واگرایی قیمت را با استفاده از اندیکاتورها نمیتوان شناسایی نمود. از مهمترین اندیکاتورها میتوان به میانگین متحرک، باند بولینگر و ابر ایچیموکو اشاره نمود. RSI، استوکستیک و MACD نیز اسیلاتورهای پرکاربرد و پرطرفدار بین معاملهگران هستند.
اندیکاتورها انواع مختلفی دارند که عبارتند از :
- اندیکاتورهای نشاندهنده روند: مانند میانگین متحرک
- اندیکاتورهای نشان دهند مومنتوم و قدرت روند: مانند ADX
- اندیکاتورهای نشان دهنده نوسانات قیمت : مانند ATR
- اندیکاتورهای حجمی : مانند OBV
تعداد اندیکاتورهای موجود در تحلیل تکنیکال روزبه روز در حال افزایش است ولی نکته قابل توجه ماهیت این اندیکاتورها است که تغییری نکرده است و در یکی از چهار دسته بالا دسته بندی میشود.
در ادامه نکته مهم نحوه استفاده از اندیکاتورها و ترکیب انها با سایر اندیکاتورها و ازارهای تحلیل تکنیکال است. در ادامه یک مثال از ترکیب دو اندیکاتور و نحوه معامله با ترکیب اطلاعات این دو اندیکاتور آورده شده است.
در شکل زیر اندیکاتور میانگین متحرک و RSI نشان داده شده است. با استفاده از ترکیب این دو اندیکاتور میتوان سیگنالهای خوبی دریافت نمود. در قسمت هایی که RSI اشباع فروش است و قیمت میانیگن متحرک را رو به بالا قطع میکند سیگنال خرید است. و در نواحی که RSI اشباع خرید است و قیمت میانگین متحرک را رو به پایین قطع میکند سیگنال فروش است.
کلام آخر
در این مقاله به معرفی سه ابزار الگوهای هارمونیک، امواج الیوت و اندیکاتورها و اسیلاتورها پرداخته شد. این سه ابزار جزئیات زیادی دارند که پرداختن به آنها هدف این مقاله نیست. نکته حائز اهمیت نحوه ترکیب این روشها با یکدیگر و ساختن استراتژی معاملاتی است که مطلوب معاملهگران است. در مقاله بعد سعی میکنیم ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال را معرفی کنیم.